Shokooh Mirzadegi

وقت فراموشی نیست

شکوه میرزادگی

بازگشت به صفحه اصلی  

قصه

شعر

مقاله

يادداشت

  نگاه يک زن

مطالب  ديداری

مطالب  شنيداری

مرکز  اسناد  زنان

نامه های سرگشاده

کتاب های در اينترنت

کتاب های منتشر شده

کتاب های در دست انتشار

*****

 تماس

 شرح حال

آلبوم عکس

English Section

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Puyeshgaraan

 

 

 

 

 

تاریخ ایران زیر بولدوزر حکومت اسلامی له می شود

شکوه ميرزادگی

بر اساس گزارش ها و عکس هایی که این روزها در نشریات منتشر شده، روشن است که بزودی یکی دیگر از بافت های تاریخی ایران، در یزد، با خاک یکسان خواهد شد.

این یورش ضد فرهنگی دو هفته پس از  اعتراض دانشجویان معماری و مرمت، کوشندگان میراث فرهنگی و ساکنان بافت تاریخی یزد(1) شروع شد و همچنان ادامه دارد.

به گفته ی منابع خبری  این ویرانگری به خاطر گسترش فضای امامزاده ای است به نام «جعفر» که (چون بیشتر امامزاده ها) هیچ تاریخچه ی روشنی از تولد یا مرگ یا زندگی اش، جز حرف و حدیث یکی دو  روحانی، در دست نیست و به دلایلی خاص که به آن خواهم پرداخت، چندین سال است در حال «بزرگ کردن» اين «امام زاده» هستند.

در همین نشریات می خوانیم که: «مردم معترضی که خانه هایشان را در بافت تاریخی یزد از دست داده اند، اقدام مجریان طرح توسعه ی امامزاده جعفر را غیر شرعی و غیر قانونی می دانند زیرا آن ها راضی نبوده اند که خانه هایشان را بفروشند و آن ها را به زور وادار به ترک خانه ها کرده اند. در عین حال این دست اندازی به خانه های آن ها بدون تصویب ارگان ها و نهادهای مربوطه انجام شده است. علاوه بر این، بسیاری از این خانه ها متعلق به دوران قاجار و جزو بافت تاریخی و میراث فرهنگی ثبت شده کشور به حساب می آیند».

 

سابقه ی ویران کردن  بناها و بافت های تاریخی

در طول عمر حکومت اسلامی موارد مربوط به ویران کردن بافت ها یا محوطه های تاریخی غیر شیعی ایران به صورت های مختلفی به فراوانی وجود داشته و روز به روز گسترش يافته است. این ویرانی ها به دو صورت انجام می شود: یکی به بهانه ی جاده سازی و سد سازی و کشیدن کابل آب و برق و تلفن، و همین طور  به دلیل فروش زمین ها به بخش خصوصی برای هتل سازی و کارخانه سازی و غیره، و دیگری به بهانه ی ساختن یا گسترش امامزاده و مسجد و تکیه و حسینیه که چندین سال است در هر گوشه ای از خاک ایران از زمين سر در آورده اند.

ظاهراً در ایران اعتراض به ویرانی های مربوط به «کارهای عمرانی» کمتر خطر دارد تا اعتراض به «کارهای مربوط به گسترش اماکن مذهبی». نوع اول معترضين را به «مغشوش کردن اذهان عمومی» و نهایتاً «ضد انقلابی بودن» متهم می کنند اما دومی ها را «ضد خدا و ضد پیامبر و ضد امام بودن» می نامند که می تواند چیزی در حد «مفسد فی الارض بودن» یه حساب آید.

حدود شش ماه پیش، همگان نمونه ی این روش خفه کردن معترضین به  ویرانی اماکن و محوطه های تاریخی به خاطر گسترش اماکن مذهبی را، شاهد بودند؛ وقتی که روی  بافت تاریخی اردکان با بیش از 100 خانه از دوران سلجوقی بولدوزر انداختند، تا تعدادی حسینیه و تکیه را گسترش دهند، و در همان حال معترضین را به عنوان مخالفین با «حضرت امام حسین» تهدید و وادار به سکوت کردند. (2)

 

نقش سازمان میراث فرهنگی در ویرانی ها

اگر چه سازمان میراث فرهنگی وظیفه ی قانونی اش حفظ و نگاهبانی از میراث فرهنگی ایران است اما در عمل نشان داده است که وقتی پای منافع مراکزی همچون سپاه و سازمان مستضعفان، سازمان اوقاف، و البته نمایندگان رهبری در میان است نه تنها کمترین اقدامی در ارتباط با ویرانی ها نمی کند بلکه، در حالی که به ظاهر ژست مخالفت با ویرانی ها را می گیرد، در اصل با آن ها همکاری هم دارد؛ که از مشهورترینِ این نوع همکاری ها، در حوزه ی سد سازی و عمرانی، «ماجرای سد سیوند و ویرانی مهمترین آثار تاریخی تنگ بلاغی»، سد کارون 4، سد گتوند، سد ملا صدرا، سدخداآفرید و بسیاری دیگر از سدهای نالازمی است که غیرکارشناسانه و پشت سرهم ساخته شدند، تا میلیاردها دلار پول به جیب سپاه و شرکت های خصوصی وابسته به هیئت حاکمه ریخته شود. و سازمان میراث فرهنگی اجازه ی آبگیری تک تک این سدها را، که منجر به ویرانی بخش های مهمی از تاریخ و فرهنگ مان می شد، به راحتی صادر کرده است.

تازه ترین نوع ویرانی بافت ها و حریم های میراث فرهنگی به خاطر گسترش اماکن مذهبی نيز، که اخیراً سر و صدایشان بلند شده،  شکارگاه خسرو پرویز(3)، و طاق بستان، و همین بافت های تاریخی اردکان و یزد است. جالب است که وقتی کوشندگان فرهنگی نسبت به ساختن گنبد نو و دو طبقه ای بر سقف یک امامزاده در حریم تاق بستان(4) اعتراض کردند، نماینده ی سازمان میراث فرهنگی نه تنها اجازه چنین کاری را به سازمان اوقاف داد بلکه به آن ها مژده داد که اجازه ی ساختن یک «حوزه ی علمیه» را هم برای آن ها صادر خواهد کرد.

 

اطلاع و دخالت تمامی هیئت حاکمه از ویرانی ها

باید توجه داشت که این ها تنها نمونه هایی از صدها مورد در چندین سال اخیر است. البته وقتی می گویم در چندین سال اخیر تصور نشود که این عملیات تنها به دست احمدی نژاد و رحیم مشایی و بقایی و دیگر رؤسای سازمان میراث فرهنگی انجام شده است، بلکه بسیاری از آن ها به دستور مستقیم رهبر جمهوری اسلامی و با اطلاع تمامی افرادی بوده است که در شورای تشخیص مصلحت، مجلس شورای اسلامی، و دستگاه های دیگر هستند. در واقع، سیاست کلی سردمداران حکومت اسلامی بر ویران کردن همه ی آثار تاریخی و به خصوص آثار فرهنگی قبل از اسلام و جایگزین کردن آنها با آثاری از فرهنگ شیعی و یا خودساخته ی این حکومت استوار بوده است.

چند سال پیش آیت الله خامنه ای فرمانی را مبنی بر «جایگزین کردن فرهنگ اسلامی به جای ایرانی» به سازمان اوقاف و سازمان میراث فرهنگی ابلاغ کرد. در این فرمان به صراحت توضیح داده شده بود که: «امامزده ها و بقای متبرکه باید به قطب های فرهنگی تبدیل شوند.» این فرمان در پی توجه روزافزون مردم، و به ویژه جوان ها، به قهرمانان ملی و تاریخی خود، و به آن بخش از فرهنگ ایرانی که می تواند با فرهنگ روز جهانی همراستا و همراه شود، و روی گردان شدن شان از قوانین منجمد مذهبی صادر شد. در پی این فرمان بود که ماجرای «مکتب ایرانی» احمدی نژاد ـ مشایی (و بر تن کاراکتر نمایشی کورش بزرگ لباس سرباز فلسطینی کردن) هم مطرح شد؛ چیزی که مردمان ساده به اشتباه آن را در مقابله با رهبری می دیدند در حالی که اين کار هم در راستای همان سياست جایگزین کردن آثار مذهبی با آثار فرهنگی ِ ایران اسلام زده بود.

پس از فرمان خامنه ای، علاوه بر این که بودجه های سازمان های مذهبی به شکلی نجومی بالا رفت، کلاس ها، کنفرانس ها و کنگره هایی هم برای نشاندن شخصیت های مذهبی بجای شخصیت های ملی در سراسر ایران ترتیب داده شد. برای نمونه نگاه کنید به کنگره ای که سازمان اوقاف یک سال پیش برای کارمندان خود ترتیب داده بود:

«سازمان اوقاف و امور خیریه در راستای قطب فرهنگی شدن بقاع متبرکه و امامزادگان اقدام به برگزاری اولین دوره کنگره بین المللی امامزادگان نموده است.

محورهای کنگره:

الف: نقش سیاسی امامزادگان

- مبارزات سیاسی امامزادگان در ایران و جهان اسلام

- بررسی قیام‌های امامزادگان در ایران و جهان اسلام

- بررسی نقش سیاسی وجود امامزادگان و بقاع متبرکه در ایران و جهان اسلام

ب: نقش اجتماعی امامزادگان

- امامزادگان و وحدت اجتماعی مسلمانان

- نقش امامزادگان در توسعه امنیت ملی

- امامزادگان و بیداری اسلامی

- نقش امامزادگان در گسترش شهرنشینی

- نقش امامزادگان در گسترش فرهنگ گردشگری

ج: امامزادگان و توسعه هنر اسلامی

- بررسی جلوه‌های معماری امامزادگان و بقاع متبرکه

- بررسی جلوه‌های هنرهای تزیینی امامزادگان و بقاع متبرکه

- بررسی نقش امامزادگان در گسترش هنرهای اسلامی

د: نقش فرهنگی امامزادگان

- امامزادگان و گسترش اسلام در جهان اسلام

- نقش امامزادگان در گسترش تشیع در جهان اسلام

- بررسي موقوفات و آثار فرهنگي اقتصادي وقف برای امامزادگان و بقاع متبركه

- امامزادگان و گسترش فرهنگ زیارت

- نقش زیارت امامزادگان در مهندسی فرهنگی

- امامزادگان و توسعه ی مراکز دینی و علمی

- امامزادگان و ترویج فرهنگ شهادت

- نقش امامزادگان در طریق عبودیت و بندگی

- فلسفه زیارت امامزادگان و نقد و بررسی دیدگاه های مخالفامامزادگان به عنوان کانون ترویج فرهنگ قرآن

 - راه کارهای عملی تبدیل بقاع متبرکه به قطب فرهنگی
- امامزادگان به عنوان کانون محبت و مودت اهل بیت عصمت و طهارت
 - و سایر موضوعات مرتبـط با محورهای همایش

 

و یکی از همین امامزادگان بی تاریخچه ای که ناگهان تبدیل به امامزاده ای قهرمان و بزرگ شد «امامزاده جعفر یزد» است.

علت توجه خاص به اين امامزاده آن است که مقبره ی او درست در راه ورود به شهر یزد قرار دارد؛ سرزمینی که مردمان اش به زرتشتی بودن در جهان شناخته می شوند. و چه تبلیغی (از دید حکومت اسلامی) بهتر از این که در ورودیه ی این شهر، گنبد و بارگاهی را به رخ هزاران هزار تن زرتشتی و غیر زرتشتی که سالانه از سراسر جهان به آنجا می روند تا از اماکن مذهبی زرتشتیان که برخی شان، مثل «پیر چک چگو» جنبه ی ملی نیز دارند دیدار کنند.

 

بودجه های سرسام آور برای اماکن مذهبی

معمولاً در سرزمین هایی که حکومت مذهبی ندارند، و یا در قانون اساسی شان «مذهب رسمی» وجود ندارد، دولت نمی تواند از بودجه ی کشور برای اماکن مذهبی هزینه کند. این نوع هزینه ها را معمولاً مردمی می پردازند که به آن مذهب اعتقاد دارند. یعنی اگر در اروپا و آمریکا و کانادا و کشورهای دموکرات دیگر، هزاران هزار کلیسا و مسجد و کنشت و... و... وجود دارد همه شان از طریق کمک های مردم باورمند، و بدون هیچ توصیه یا فشار دولتی، روی پا ایستاده اند. اما در ایران، علاوه بر این که حکومت مذهبی است، و علاوه بر آن که مذهب رسمی مذهب شیعه است (و به قول آقای روحانی، رییس جمهور جدید، «همه ی مردم ایران در فضای اسلامی تنفس می کنند»)، نه تنها مردم مسلمان شیعه، چه رسد به سنی، که حتی مردم زرتشتی و مسیحی و یهودی و بهایی و بی دین هم باید برای ساختن این «فضای اسلامی» از جیب شان پرداخت کنند.

حال توجه کنيم که بودجه ای که برای حوزه های به اصطلاح علمیه در نظر گرفته شده در سال های اخیر حدود 700 تا 760 میلیارد تومان بوده است. سالانه حدود 600 میلیارد تومان صرف هزینه های مربوط به آموزش های مذهبی ـ زیر عنوان «فعالیت های قرآنی» ـ و  یا ترمیم مساجد و حسینیه ها و تکیه گاه ها می شود. و تازه 7000 میلیارد تومان ديگر نیز از بودجه ی فرهنگی کشور به کانون های مذهبی و مساجد و تبلیغات اسلامی ـ شیعی می رسد. مثلاً، اداره ی مقبره خمینی هر ساله بین 30 تا 35 میلیارد تومان به عنوان یک مکان «فرهنگی» برای مردم خرج برمی دارد. در عين حال، در بودجه ی سال جاری، تمامی مساجد و تکیه ها و حسینیه ها و امامزاده ها از معافیت هفتاد درصدی پرداخت صورت حساب های برق و آب و گاز برخوردار شده اند.

با این حال، هر ساله آن ها که در صدر حکومت نشسته اند، و حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، معترض اند که چرا این بودجه ها بیشتر نمی شود، چرا که اضافه شدن بودجه ی اماکن مذهبی و آموزش های «قرانی» را راه جلوگیری از تهاجم فرهنگی می دانند. مثلاً، همین چند ماه پیش، حجت الاسلام روح الله بیگی به خبرنگار پارلمانی گفته است که: «راه مقابله با این تهاجم، در نظر گرفتن بودجه ی کلان برای مسائل دینی و فرهنگی است که متاسفانه این مهم محقق نشده و نسبت به آن بی توجهی می شود

ایشان معتقد است که در اثر ضعف بودجه شاهد افت بیش از حد مسائل اعتقادی در قشر جوان هستند، و تاکید می کند که: «مجلس و دولت باید در این راستا تجدید نظر کنند و برای ترویج و تقویت و باورهای دینی و مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن با پشتیبانی از نهادهای مذهبی و فرهنگی جوانان را در مقابل شبهات خطرناک واکسینه کنند.»

ایشان همچنین تاکید می کنند که بهترین جایی که باید بودجه‌های فرهنگی را به آن سپرد، «حوزه علمیه و تقویت نهاد روحانیت است».

براستی هم که برای حفظ و رونق بخشيدن به هزاران هزار مکان مذهبی، از مسجد و نمازخانه و زیارتگاه گرفته تا امامزاده های قدیمی و تازه ساز و تکیه و حسینیه و فاطمیه و زینبیه و حیدریه و ... که در سراسر ایران پراکنده اند و روز به روز نیز بر تعداد آن اضافه می شود، و بخصوص با توجه به نقش کارسازی که اين اماکن در همه ی امور داخلی و خارجی و سیاست و اقتصاد کشور دارند، این مقدار بودجه حتماً بسیار کم است!

همین جا گفتن این نکته ضروری است که در سال های اخیر به خصوص در شهرهایی که تعداد مسلمانان آن یا شیعیان آن کمتر هستند دولت برای مبارزه و از بین بردن مذاهب دیگر، تعداد بیشتری مکان های مذهبی شیعی ساخته است و همچنان در حال ساختن است. برای نمونه، بر اساس آمار سال 1375، در استان یزد، با 750769 جمعیت (و اکثریتی زرتشتی) تعداد 2355 مكان مذهبى شیعی وجود داشته که تا کنون حدود سی تا چهل درصد افزایش يافته، در حالی که بر اساس آمار همان سال در استان قم با 853044 جمعیت و (اکثریتی نزدیک به تمام شیعه) تعداد 375 مکان مذهبی شیعی وجود دارد.

 

حکومت اسلامی در تحمیل فرهنگ خود چقدر موفق است

توجه کنید که این بذل و بخشش های از جیب مردم در حالی است که بیشترین تعداد از میراث های فرهنگی ما، که به ثبت جهانی نیز رسیده و جزو میراث بشری به حساب می آیند، هنوز برای ضروری ترین مرمت های خود منتظر تخصيص بودجه هستند و بعنوان يک نمونه از دشمنی با اين آثار، برق اماکن فرهنگی و تاریخی مهمی همچون تخت جمشید و پاسارگاد، که هزاران هزار توریست را می توانند به خود جلب کنند، از ساعت های ابتدای غروب خاموش می شود تا مصرف زیادی (یا بهتر است بگویم بینندگان بیشتری) نداشته باشند.

با این حال، و با همه ی بودجه های گزافی که حکومت به مساجد و تکیه گاه ها و امامزاده اختصاص می دهد، و با همه ی ویرانگری های عمدی و غیر عمدی که در ارتباط با میراث فرهنگی و تاریخی غیر مذهبی انجام می شود و، در واقع، هر ساله بخشی از تاریخ و فرهنگ ما را زیر بولدوزرهای تعصب و تبعیض له می کنند، همچنان می بینیم که حکومت در مورد اين سياست فرهنگی نيز توفیقی نداشته است؛ و مردم روز به روز به فرهنگ غیر مذهبی، سکولار، پر مهر و خردمدار ایرانی ِ خویش بیشتر علاقمند می شوند، چرا که افزون بر وجه مقایسه ی آشکار و روشنی که در برابر شان قرار دارد، اين هم در طبیعت شریف انسان است که با هر آنچه که به زور بر او تحمیل می شود سر ناسازگاری داشته و به سوی آنچه هایی رو کند که دوست شان می دارد اما آنها را به زور از او ستانده اند.

 

اول جولای 2013

smirzadegi@yahoo.com