Shokooh Mirzadegi

مقاله

شکوه میرزادگی

بازگشت به صفحه اصلی  

قصه

شعر

مقاله

يادداشت

  نگاه يک زن

مطالب  ديداری

مطالب  شنيداری

مرکز  اسناد  زنان

نامه های سرگشاده

کتاب های در اينترنت

کتاب های منتشر شده

کتاب های در دست انتشار

*****

 تماس

 شرح حال

آلبوم عکس

English Section

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Puyeshgaraan

 

 

 

 

 

درختان سکولار ترکیه

شکوه میرزادگی

 

آن گونه که خبرگزاری ها گزارش می دهند، با این که با سخنان «بولنت آرینچ»، معاون نخست وزیر ترکیه، مبنی بر «عادلانه و مشروع بودن اعتراض طرفداران محیط زیست»، رسماً معترضین بر دولت قدرتمند اردوغان پیروز شده اند، ترکیه همچنان در تب و تابی معترضانه می سوزد.

این پیروزی  ممکن است با معیارهای امروز کشورهای متمدن، که در آنها حرف یا اعتراض حافظان میراث طبیعی و محیط زیست برای دولت ها شنیدنی و قابل قبول است، چیز عجیبی نباشد، اما قطعاً در مقایسه با بیشتر کشورها، به خصوص کشورهای خاورمیانه، بسیار مهم است. دولت ها در این کشورها به تنها مساله ای که فکر نمی کنند و برایشان اهمیت ندارد «میراث های فرهنگی و طبیعی» است و نه تنها برای سازمان های غير دولتی و ان.جی.او های طرفدار این میراث ها حقی قایل نیستند بلکه، در بسیاری از مواقع، خودشان با ویران گران این میراث ها سهیم و همراه می شوند.

ماجرای «میدان تقسیم»

ماجرای میدان تقسیم، و آنچه که خشم و اعتراض عمومی  مردم ترکیه را برانگیخت، در سی ام می و با یک اعتراض ساده ی پنجاه نفره ی کوشندگان و دوستداران محیط زیست شروع شد. دولت ترکیه می خواست تعدادی از درخت های پارک کنار میدان تقسیم را قطع کند، تا جایشان یک مرکز تجاری از زمين برويد؛ يعنی همان کاری که در سرزمین خودمان ایران به طور روزمره اتفاق می افتد و کمتر پیش می آید که کار به اعتراض بکشد. همين نکته آشکار می کند که درک و دانش مردمان ترکیه، به دلایلی که خواهم شمرد، در مورد مسایلی چون میراث فرهنگی و طبیعی و یا محیط زیست با مردمان ایران تفاوت دارد، همانگونه که شرایط و وضعیت سیاسی ـ اجتماعی آن ها نيز کاملاً با ایران متفاوت است و، برخلاف نظر برخی، موضوع «قطع درختان پارک گزی» و یا «اعتراض طرفداران محیط زیست» صرفاً همچون بهانه ای برای اعتراض عمومی به کار گرفته نشده و یکی از دلایل موجه نارضایتی مردم بوده است.

 

 

خلاصه ای از وضعیت کلی ترکیه

ترکیه از کشورهايی است که تاریخی کهن دارد و، از اواخر قرن سوم میلادی تا  اوایل قرن بیستم، زیر سلطه ی بزرگترین و مقتدرترین حکومت اسلامی روزگار گذرانده است. اما همین حکومت مقتدر، به دلیل گسترش فساد، داشتن قوانینی عقب مانده، درگيری در جنگ های پیاپی برخاسته از توسعه طلبی های مذهبی، و استبداد طاقت فرسايش، به مرور همه ی توان خود را از دست داد و در سال 1920 به وسیله ی گروهی از افسران ملی و سکولار، به رهبری کمال آتاتورک، برچیده شد. از آن تاریخ ببعد ترکیه به عنوان یک جمهوری مدرن و سکولار به سرعت رو به پیشرفت و ترقی گذاشت؛ تا جایی که اکنون جایگاهی همپای مهمترین کشورهای پیشرفته جهان يافته است. ارتش ترکیه ملی و غیر مذهبی است و مهم ترین وظیفه اش، از زمان اعلام جمهوریت در ترکیه تا کنون، حفظ قوانین و ارزش های سکولاریسم (یا جدایی مذهب از حکومت) است و در این راه بارها، آشکار و نهان (قانونی و یا شبه قانونی)، با دولت هایی که سعی داشته اند این اندیشه و ارزش ها را از بین ببرند در افتاده است.

قانون اساسی ترکیه بر اساس قوانین کشورهای اروپایی و به خصوص کشور سوییس نوشته شده؛ آموزش و پرورش ترکیه بر اساس آموزش و پرورش کشورهای پیشرفته ی غربی است؛ در صد باسواد آن (با جمعیتی بالای 80 میلیون) نزدیک به 95 در صد است؛ قوانین مربوط به حقوق زنان و کودکان در آن بر اساس کنوانسیون های شناخته شده ی بین المللی ساخته شده؛ توجه به حقوق اقلیت های قومی مرتب رو به پیشرفت بوده و تا کنون عقب گردی نداشته؛ تقریباً، در بیشتر مسایل، اين کشور روابط خوب بین المللی داشته؛ درست همانگونه که آرزوی پایه گذاران جمهوری ترکیه بوده و در پیشانی قانون اساسی شان بدين صورت فرمولبندی شده است: «تلاش برای سعادت و خوشبختی مادی و معنوی مردم ترکیه و تضمین دستیابی به تمدن امروز جهانی، به عنوان عضوی کامل و قابل احترام در خانواده ی بزرگ ملت‌های جهان». اقتصاد ترکیه جزو بهترین اقتصاد های جهان است (اين کشور، حتی در بدترین شرایط، جزو بیست کشور اول بوده است) ترکیه از نظر کشاورزی و تأمین مواد غذایی به خودکفائی رسيده است و درآمد آن، برخلاف کشورهایی چون ما که وابسته به فروش نفت هستیم، از کشاورزی (هفتمین در جهان) و صنعت (بیست و چهارمین در جهان) و توریسم (هفتمین در جهان) تامین می شود. وضعیت توریسم ترکیه درخشان است؛ در آخرین آمارها در آمد آن از توریسم به 23 میلیارد دلار بالغ می شود (در مقایسه با ایران که در همان آمارها فقط حدود 2 میلیارد دلار درآمد داشته است). این کشور با اينکه از نظر داشتن میراث فرهنگی و تاریخی 17 رتبه از ایران عقب تر است، اما 20 اثر ثبت شده در فهرست میراث فرهنگی و طبیعی جهانی دارد و  برگزار کننده ی بهترین نمایشگاه های معبتر بین المللی مربوط به میراث فرهنگی و طبیعی و واجد بهترین روش های جلب گردشگران خارجی است. در واقع تنها مشکلی که مردم ترکیه با آن مواجه هستند، و این کشور را از کشورهای مهم اروپایی مجزا می کند، برخی از مسایل حقوق بشری، و به خصوص آزادی بیان و مطبوعات، است که در سال های اخیر باز هم پس رفت داشته است (که البته هنوز و باز هم بهتر از بیشتر کشورهای خاورمیانه، از جمله ایران، است.)

 

 

 

 

اهمیت فراخوان طرفداران محیط زیست برای مردم ترکیه

به هر حال و به  همه ی دلایلی که در بالا ذکر شد، برای مردم ترکیه، به طور کلی، میراث فرهنگی، تاریخی، و طبیعی و محیط زیست از اهمیتی خاص برخوردار است. زیرا آنان، علاوه بر دانشی که طی چندین دهه نسبت به این مسایل آموخته اند، می دانند که حفظ این میراث، افزون بر ارزش های هویتی و ملی اش، برای رفاه و آسایش و افزایش درآمد سرانه ی آن ها نیز سخت کارآمد است. به این ترتیب عجیب نیست که با انتشار فراخوان تعدادی از طرفداران محیط زیست يکباره هزاران تن از مردم به مدد آن ها می روند تا «درختان را از نابودی نجات دهند» ـ بخصوص با توجه به این که شایعاتی نيز در مورد تغییراتی دیگر در ارتباط با میراث فرهنگی و تاریخی در میدان تقسیم و دیگر نقاط ترکیه، و از جمله برداشتن نشانه ها و نمادهایی از میراث آتاتورک، و جمهوریت سکولار او در جريان بوده است  

 میدان تقسیم، که ترکیه ای ها به آن «میدان تاکسیم» می گویند، از جمله جاذبه های گردشگری و تفریحی شهر استانبول بشمار می رود. رستوران ها، فروشگاه ها و هتل هایش مشهور اسند و بنای یادبود جمهوریت سکولار ترکیه، با پیکره ای از آتاتورک و افسران همراهش، در میانه ی میدان خودنمایی می کند.

بیشتر جمعیتی که به طرفداری از  «محیط زیستی ها» به میدان تقسیم آمدند از طبقه ی متوسط، جوان های تحصیل کرده، ملیون، چپ های میانه رو، و به طور کلی مردمان آزادی خواه و سکولاری بودند که به تک تک داشته های سرزمین شان عشق می ورزند و، به همین دلیل، وقتی که «اردوغان» آن ها را «اراذل و اوباش و مست» خواند، مساله از همدلی و همراهی با کوشندگان محیط زیست فراتر رفت و تبدیل به خشمی ملی شد و از آن روز تا کنون، در سراسر ترکیه، مردم، با پرچم های سرخ و ماه و ستاره نشان شان، که از دوران  حکومت سلجوقیان نماد ملی ترکیه بوده و حتی پس از جمهوری شدن ترکیه، با هوشياری آتاتورک محفوظ مانده است) در خیابان ها هستند و علیه این برخورد اهانت آمیز و دیکتاتورمآبانه ی اردوغان شعار «استعفا، طیب استعفا» می دهند.

در این میان البته مسایل دیگری هم که تا کنون به صورت پراکنده از سوی احزاب مخالف اردوغان مطرح می شدند به شکلی گسترده گفته و نوشته می شوند. اکنون در برخی نشریات و رسانه ها سخن از این است که دولت اردوغان از انواع روش های شبه قانونی، و سوء استفاده از قوانین دموکراتیکی که در ترکیه وجود دارد، در راستای تبديل ترکیه ی سکولار به ترکیه ای اسلامی تلاش می کند. از جمله ی این سوء استفاده ها، خریدن رسانه های پرتیراژ و صاحبان آن ها برای تغییر روش دادن، و ساکت کردن شان در مقابل روند «اسلامی کردن حکومتی» است؛ اموری همچون محدود کردن استفاده از مشروبات الکلی (که گفته می شود زیان های زیادی را به رستوران ها، به خصوص در مناطق توریستی، خواهد زد) و یا تهدید برخی از صاحبان رادیو تلویزیون های خصوصی به برخوردهای مالیاتی و وادار کردن آن ها به سکوت در مقابل روش های استبدادی دولت در مقابل هواداران احزاب سکولار و طرفداران میراث طبیعی در روزهای اخیر.

در واقع، آن چه که مردم ترکیه را از مردم بیشترین کشورهای خاورمیانه ای متفاوت می کند، قوانین سکولار و دموکراتی است که حدود نود سال در آن سرزمین ریشه دوانده و در باور و فرهنگ بیشترین مردمان، حتی مومنان به مذاهب مختلف، رشد کرده است. همین قوانین اند که  به انسان و آب و خاک و درخت و حیوان بها داده و اجازه نمی دهند که هر قدرتمندی پا را فراتر از مسیری که برایش تعیین شده بگذارد. در چنین سرزمینی نخست وزیر شدن و رییس جمهور شدن یک مومن به اسلام یا مسحیت و یا هر مذهب و مرام دیگر به راحتی اتفاق می افتد؛ زیرا در چارچوب قوانین زمینی اين کشور همه ی انسان ها از حقوقی یکسان برخوردارند، و هر آن کسی که شایستگی بیشتر کاری را داشته باشد می تواند منتخب مردم باشد اما، به شهادت تاریخ، انحصاری کردن حقوق میلیون ها انسان در چارچوب یک مذهب یا مرام خاص در این گونه کشورها نمی تواند امری بلندمدت باشد.

به همین دلیل، به نظر من، شبیه دانستن تظاهرات این مردم با، مثلاً، تظاهرات میدان التحریر قاهره کاملاً اشتباه است. درست است که در هر دوی این تظاهرات مردم مقابل زورگویی و استبداد ایستاده اند اما یکی شان سلاحی زمینی و امروزی با خود دارد و یکی شان سلاحی مذهبی و ارتجاعی.

و چنین است که حتی پس از عذرخواهی تلویحی رییس جمهور و معاون اردوغان، و خواستاری پایان دادن به تظاهرات از جانب آن ها، همچنان دعوت اتحادیه های کارگری و صنفی ترکیه (که در اين کشور سخت قدرتمند هستند)، و نيز هنرمندان، روزنامه نویسان و مسئولین رسانه ها، هزاران نفر در میدان تقسیم و شهرهای دیگر علیه «دولتی که آزادی بیان و دموکراسی را زیر پا گذاشته» گرد می آيند. آن ها می خواهند که فهرست درخواستی طرفداران محیط زیست، به شرح زير، از سوی دولت پذیرفته شود:

متوقف شدن طرح ساخت  مجتمع تجاری در محل پارک

تعهد مقامات ترکیه برای دست نخورده ماندن پارک

ممنوعیت استفاده از گاز اشک آور

برکناری رؤسای پلیس استانبول و آنکارا و چند شهر دیگر

 

 

 

واکنش جديد اردوغان

و بالاخره، طیب اردوغان، در ششم جون، بهنگام بازگشت از سفر تونس، در سخنانی، با تاکید بر «رعایت احترام به تاریخ، فرهنگ و محیط زیست» نشان داد که او و دولت اش به خوبی می دانند که یکی از نگرانی های مهم مردم، در کنار همه ی مشکلات دیگری که با دولت اردوغان دارند، مسایل مربوط به تاریخ، فرهنگ و محیط زیست است؛ مسایلی که معلوم نیست چرا بیشتر «سیاستمداران مسلمان» کمتر از هر امری به آن اهمیت می دهند؛ و چرا وقتی هم که محبور می شوند به آن توجه نشان دهند، به جای «حفظ و نگاهداری» از آن ها، از احترام خودشان به آن ها می گویند ـ درست مثل مساله زنان که هر بار سخن از حقوق آن ها می رود، این «آقایان» از « احترام به زنان و از نقش مهم مادری شان» سخن می گویند.

و، بهر حال، اين فردا و فرداهای در راهند که  نشان می دهند تهدیدهای اردوغان در خلوت شدن خیابان ها چقدر موثر بوده است؛ اين فرداهايند که نشان خواهند داد که عاقبت او بر درختان پارک گزی تيغ می کشد یا نه. اما، هر چه پيش آيد یک واقعيت را تغییر نخواهد داد و آن «حق طلبی ِ» مردمی است که شايد به دلایلی، و برای مدتی، خاموش شوند اما، از آنجا که اگر خواست هاشان حقوقی و امروزی و همراه با جهان پیش رونده است،  دوباره ـ و این بار قوی تر و کارسازتر سر برخواهند کشید. این مردم حامل ذهنيتی هستند که، همچون درختان سکولار ميدان تقسيم، نود سال در آن خاک ریشه کرده و از سرچشمه ی دموکراسی سکولار نوشيده اند. چنين درختانی فرو افتادنی نیستند.

ششم جون 2013

sh.mirzadegi@gmail.com