Shokooh Mirzadegi

از نگاه یک زن

شکوه میرزادگی

بازگشت به صفحه اصلی

قصه

شعر

مقاله

يادداشت

  نگاه يک زن

مطالب  ديداری

مطالب  شنيداری

مرکز  اسناد  زنان

نامه های سرگشاده

کتاب های در اينترنت

کتاب های منتشر شده

کتاب های در دست انتشار

*****

 تماس

 شرح حال

آلبوم عکس

English Section

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

 

 

 

 

 

 

 

Puyeshgaraan

 

 

 

 

ما را به دم پير نگه نتوان داشت

در خانه دلگير نگه نتوان داشت

آن را که سر  زلف چو زنجير بود

در خانه به زنجير نگه نتوان داشت

 

ـ طرح«عفاف و حجاب»، راه حلی با عقل ناقص حکومت اسلامی

 ـ زنان برگزيده ی بی چهره  

ـ مد لباس اسلامی برای  مردها در طرح عفاف و حجاب

   طرح«عفاف و حجاب»، راه حلی با عقل ناقص حکومت اسلامی

در پی وقايع مربوط به انتخابات تقلب زده ی  22 خرداد 88 که طی آن حکومت اسلامی به اوج خشونت و بیدادگری خود رسيد و چون جانوری هار به جان مردمان سرزمين مان افتاد، مردم بی پناه و بی کس و بدون راهنما و رهبری قدرتمند به مرور به خانه های خود رفتند. اين سکوت، که به باور من، آتشی است پنهان زير خاکستر، البته که از خرد و هوشياری بهره دارد. زيرا با هر منطقی که به ماجرا نگاه کنيم روبروی گرگ هار ایستادن و با دست خالی با او در افتادن از عقل به دور است. عاقل کسی است که خود را برای موقت پنهان می کند و وقتی ظاهر می شود که وسايل در افتادن با گرگ را، از تور و تله گرفته تا امکان ضربه ای کاری زدن به او، با خود داشته باشد. حکومت اسلامی نيز اين را به خوبی می داند و در عين حال می داند که برای جلوگیری از  دوباره برخاستن آزادی خواهان مهم ترين قدمی که می تواند بردارد تضعيف کردن نيروی زنان جامعه ی ما است؛ چرا که زنان در هر جامعه ای ـ يک بار به عنوان اکثریت شهروندان و یک بار هم به عنوان آموزگاران فرزندان جوان و نيز مشوقین همسران خود ـ نقشی کاملاً اساسی دارند.

حداقل در جريانات همين يک سال و چند ماه گذشته ديده ايم که چگونه زنان در کوچه و خيابان به عنوان حاميان دختران و پسران جوان و گاه حتی بصورت رهبران گروهی جمعيت عمل کرده اند و اين را بيشتر از هر کسی خود حکومت ديده و شناخته است. اکنون راهی که به عقل ناقص گردانندگان اين حکومت رسیده اجرایی کردن طرحی است به نام «عفاف و حجاب» که آنها چهار نعل و با تمام قوا و با تمام منابع مالی خود در صدد اجرای آنند. می گویم «عقل ناقص» چون، با توجه به همه ی عکس ها و فيلم های تظاهرات مخالفین يک ساله ی اخیر، می توان دريافت که بدون اغراق نود و نه در صد زنانی که برای شرکت در تظاهرات خيابانی می آيند، زنانی از طبقات تحصیل کرده و با سواد هستند که با حجاب اجباری مخالف اند و از تبعيض های فرو افتاده بر جان و زندگی خود و کودکانشان رنج می برند. حال، بايد ديد که چگونه می شود چنين زنانی را با مزخرفاتی که درباره ی حجاب و عفاف گفته می شود علاقمند به حجاب کرد؟ يا اصولاً آن ها را به جای مخالفت به همراهی با حکومتی متوجه کرد که در تبعيضی گسترده عليه زنان بنا و اساس و ريشه دارد؟ پس تشويق به حجاب، آنچنان که حکومتيان می گويند، نمی تواند هدف چنين طرحبی باشد.

به باور من، تنها هدف حکومت فرستادن اين زن ها به خانه هاست، آن هم با ايجاد ترس و وحشت از انگ هايي که حکومت به آن ها می زند و با همين انگ ها آن ها را به راحتی به زندان می برد، و به دست شکنجه گران و تجاوزگران حرفه ای اش می سپارد.

يکی از نمونه های اين نوع برداشت را می شود در سخنان خانم نرگس قديریان، دیپلمات وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، دريافت؛ زنی که اخیراً، در روز مادر حکومتی، از سوی احمدی نژاد به عنوان یکی از زنان نمونه معرفی شده (البته بدون عکس). ايشان فرموده اند که «بي حجابي در جامعه به دو صورت سازمازندهي شده و بي غرضانه وجود دارد و نیروی انتظامی بايد با شدت بيشتری با بی حجابی مغرضانه و هدفمند برخورد کند.» که البته همه می دانيم که ما در ايران «بی حجابی» نداریم و فقط، به قول اين آقایان و خانم ها، «بدحجابی» داريم.

ايشان توضیحات جالبی در مورد نوعی «بدحجابی»، که ايشان از آن با عنوان «بی حجابی» نام برده اند دارند که به راستی نمونه ی روشنی از هراس اين حکومت و وابستگانش از زنان است. ایشان فرموده اند که:  «اين گونه بي حجابي ها در جامعه از سوي دشمنان خارجي کشور ايران صورت مي گيرد. آنان قصد دارند با به کار گرفتن برخي اشخاص، مقابله ی سياسي با نظام اسلامي و دستاوردهاي آن داشته و فرهنگ و ارزش هاي ضد اسلامي را در ايران ايجاد و گسترش دهند. اين کشورها بودجه هاي مشخص و افراد خاصي را براي اين کار انتخاب مي کنند تا با ورود به جامعه بر مردم تاثير گذاشته و مردم ايران را به سمت بي حجابي و پيامدهاي بعدي آن سوق دهند.»

به نظر می رسد که ايشان حتماً بايد «کشف الاسرار» ی هم برای هواداران حکومت بنويسند تا روشن شود که چرا دشمنان خارجی، به جای هر سلاحی برای مقابله با نظام، به حجاب زنان بند کرده و می خواهد آن را از سرزن ها بردارد و اين همه هم «بودجه های مشخص و نامشخص و افراد خاص» را به ایران گسیل می دهد تا مردم ايران را به سوی بی حجابی و «پيامدهای بعدی آن!» سوق دهد. و به راستی اگر بی حجابی «پیآمدهای بعدی داشته باشد» اين پيامدها عليه حکومت اسلامی است يا مردم ايران؟

اما همه ی اين ها يک طرف و اين که «نيروي انتظامي که بايد، با هوشياري و دقت بالاي خود، اين گروه ها را شناسايي و از ادامه ی فعاليت آن ها جلوگيري کند» يک طرف. مجسم کنيد پاسدار ها و بسیحی هایی را که تاکنون اگر موی زنی بيرون بود، يا روپوش اش کوتاهی می نمود، يا آرايشی بر چهره داشت جلويش را می گرفتند، اما حالا بايد در کوچه و خیابان به هنگام روبرو شدن با زنان «بدحجاب» اين را هم تشخیص بدهند که بدحجابی طرف «بی غرضانه» است يا «با غرضانه و هدفمند» و او عضو  گروهی است که دشمنان خارجی فرستاده اند.

اما عقل ناقص جمهوری اسلامی تنها در اين نشانه ها ظاهر نمی شود بلکه در آنجايي هم ظاهر می شود که تصور می کند با پوشاندن زن ها، و درنهايت در خانه کردن آن ها، می تواند آن ها را به قرون وسطا ببرد و صدايشان، يا تفکرشان، را خاموش کند؛ آن هم در زمانه ای که صدای تمدن جهانی از درز و لای هر ديوار و هر بام، از زمين و آسمان، به خانه های تک تک مردمان جهان می رود و بيدارشان می سازد.

 

 زنان برگزيده ی بی چهره

نمی دانم توجه کرده ايد يا نه که به تازگی عکس های همان چهار تا و نصفی زنی هم که در مقامات بالای دولتی هستند را هم در جايي نمی اندازند. مثلاً، وقتی آقای احمدی نژاد خانم مريم مجتهدزاده را به عنوان مشاور رئیس جمهور و رئیس مرکز امور زنان و خانواده انتخاب می کند و روزنامه ها آن را اعلام می کنند، در اين اعلاميه ها يا عکس تنهای خود احمدی نژاد قرار دارد و يا عکس سالنی که در آن عده ای نشسته اند و باید تصور کرد که خانم مربوطه هم در آنجاست، اما با ذره بين هم نمی شود پيدايش کرد. اخيراً هم، در ارتباط با روز مادر حکومتی، تمام روزنامه های دولتی اعلام کردند که جناب ريیس جمهور 50 زن را که به آن ها نام «فرهیخته » داده اند «برگزيده» و در مراسمی از آن ها قدردانی کرده است؛ پنجاه زنی که تعداد کمی از آن ها متخصص و تحصیل کرده هستند اما بيشترشان همسران شهيد و روضه خوان و نزديکان آیت الله هايند. اما در اين مورد هم باز نه عکسی از اين پنج زن وجود دارد و نه حتی عکسی از مراسم تقدير. تنها برخی از نشريه ها عکسی از احمدی نژاد را با ژستی «بای بای» کن، حتماً خطاب به «زنان فرهیخته» ی منتخب خود، انداخته اند.

در اين مراسم خوش آمد گوینده به احمدی نژاد همان مريم خانم مجتهد زاده است؛ مشاوری که نه به دليل دانش و درک و شعور سياسی که چون همسر سید محسن موسوی است، يعنی کسی که «همراه با حزب الله لبنان می جنگیده و همانجا هم ناپدید شده»، به اين شغل حساس دست يافته است. ايشان در آغاز مراسم «روز مادر حکومتی» فرموده اند:

«بسم الله فاطر السماوات والارض. سلام و صلوات بر بزرگ بانوی آفرینش، دردانه ی بیت الهی، سیدة نساء همه ی زمان ها، بهانه ی خلقت ناب نامداران، رویای شگفت قلوب بیدار، سرمایه لایزال اسلام مبین، حضرت زهرای اطهر، طاهره ی صدیقه، منصوره در آسمان و فاطمه در زمین؛ او که هستی با ولادتش قوام گرفت و ایمان با وجودش دوام یافت. و سلام و درود بر روح اکبر قرن، حلول حق در جهان ایمان، رخداد کامل عدالت در قامت انسان، خمینی روح الله؛ او که فخر بود ارادت ما را سزاست و بینش و بصیرت ما را موجب گشته است. و سلام بر ولی انقلاب، امام حماسه و شور، مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای...»

و الی آخر... و همين طور عربی ـ فارسی گويان می رسد به گغتن نام زنان فرهیخته ای که (اگر مجبور به آمدن نشده باشند)، فرهیختگی شان حتماً در اطاعت از اين «بزرگان» است و نه در ارزش هایی که دارند يا می توانند داشته باشند.

 مد لباس اسلامی برای  مردها در طرح عفاف و حجاب

از وقتی اين طرح عفاف و حجاب راه افتاده برخی رندان، که بوی پول های بادآورده ی مربوط به اجرای اين طرح به دماعشان خورده، راه افتاده اند و همين طور برنامه ها و ايده های مختلفی را برای اجرای اين طرح به دولت می دهند و دولت هم کافی ست که رمز «عفاف و حجاب» را بشنود تا بلافاصله پيشنهاد را تصويب می کند

یکی از کارهای مضحک این طرح برگزاری «جشنواره ی حجاب و عفاف» است که هدفش «تجليل از زنان کارآفرين» و طراحی و رياست آن با خانمی است به نام ژاله خدايار که گفته می شود با وساطت و دعوت  آقای رحیم مشایی تازه از خارج به ايران رفته تا، به قول خودش، برای تغییر شيوه ی آرايش مو و لباس جوان ها که به نظر ايشان در حال حاضر حاکی از«نوعی واپس‌ ماندگی فرهنگی است» فکری کند!

ايشان، چند روز پيش، به خبرنگاران گفته است که: «در اين جشنواره برای اولين بار از 600 نفر از آرايشگران نمونه که در راستای فرهنگ حجاب و عفاف مثبت عمل کرده اند و از طرف اتحاديه ی صنفی آرايشگران به جشنواره معرفی شده اند، تجليل می شوند. [و در عين حال] مدل‌های لباس و موی طراحی شده در اين جشنواره به زودی در يک ژورنال منتشر می شود

تا اين جای قضيه تصور می شود که اين آرايشگران قرار است که برای خانم ها مدل های موی سر طراحی کنند (البته برای خانه و میهمانی های زنانه و رفتن سر سفره حضرت عباس و سفره های مذهبی دیگر، شايد). اما بلافاصله معلوم می شود که، بر اساس سخنان اين خانم، مدل مو و لباس عفاف و حجاب خوشبختانه يا بدبختانه فقط مخصوص خانم ها نيست و آقایان هم قرار است که ليست عفاف و حجاب دولتی افزوده شده و در امر سوختن در آتش حکومت اسلامی، حتی در امری خصوصی چون پوشش، با زنان ما شريک شوند. اين خانم می گويد: «ما بر اساس علم زيبايی ‌شناسی و بر اساس نوع گردن، ريش و قد چانه و .... مدل ‌های مو و آرايش جوانان را طراحی می‌کنيم. در واقع هدف ‌مان اين است که جوانان برای نوع آرايش خود به سالن‌های زيبايی مراجعه کنند و از آنها مشاوره دريافت کنند و بر اساس ژورنال‌های مدل مو و آرايش ايرانی مدل مورد نظر خود را انتخاب کنند!» البته تا به حال هر چه که منتشر شده نشان می دهد همان مدل های موی غربی است منتها در دهه های چهل و پنجاه میلادی.

حالا ايشان و 600 آرایشگری که در خدمت گرفته اند و وزارت ارشاد که، به گفته ی اين خانم، طرح ها را تایید کرده است، چه نقشه ای برای پوشش زن ها و مردها ریخته اند روشن نيست، اما خود او می گويد: «در این مدل ها ما به دنبال عقب گرد نیستيم بلکه تلاش کرده ایم با حفظ سنت و رعایت قوانین جامعه و فرهنگ ایرانی جديدترین مدل های مو را طراحی کنیم و به این ترتیب با تهاجم فرهنگی غرب مقابله کنیم...متاسفانه کسانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند گمان می‌کنند که ايرانی‌ها در محدوديت و تنگنا هستند. ما می‌خواهيم به آنها ثابت کنيم که اولاً حجاب محدوديت نيست و ثانياً ما می‌توانيم مدل‌های موی مورد نياز جوانان کشور را خودمان طراحی کنيم و دولت نيز از ما در اين زمينه حمايت می‌کند».

.واقعا خانم خدايار اين نکته را درست می گويد که ما خارج از کشوری ها، که علاقه ای به سازش با حکومت اسلامی نداريم، به اشتباه فکر می کنيم که حجاب اجباری محدوديت و تنگناست. در حالی که امثال ايشان و همدستان شان، که یا آنقدر زرنگ اند که ملاها را هم سر کار نشانده اند و يا ـ احتمالاً به دليل وابستگی به حکومت آيت الله ها ـ دستشان کاملاً برای استفاده از بودجه های فراوان و آوردن هر بلایی که بخواهند بر سر مردم باز است، هيچ محدوديتی در ارتباط با حجاب و پوشش زن ها ـ و حالا هم مردها ـ ندارند.

ايشان فرموده اند که: «ما به دنبال آن هستيم که هر استان و شهرستان، با رعايت سنت و فرهنگ خود، آرايش مو و چهره داشته باشد، همان‌گونه که لباس استان‌ها و شهرستان‌های مختلف با هم متفاوت است آرايش مو و چهره ی آنها نيز بر اساس فرهنگ ايرانی متفاوت بوده و ما می‌خواهيم اين فرهنگ را حفظ کنيم و مانع از آن شويم که اين شهرستان‌ها و استان‌ها آرايش موی سر خود را فراموش کرده و از الگوهای بيگانه برای آرايش خود استفاده کنند!» و به زبانی درست تر، می خواهند که تبعيض مورد علاقه ی حکومت اسلامی را در لباس و پوشش هم در استان های مختلف پراکنده کنند.

 ايشان، با اظهار خوشحالی فراوان فرموده اند که دولت احمدی نژاد طرح های موی ايشان را پذيرفته اند و باز هم به ايشان بودجه می دهند تا: «در نمايشگاه‌ های خارج از کشور  ژورنال مدل‌های مو و آرايش داشته باشیم و سمبلی از فرهنگ ايرانی را با خود به همراه ببريم.»به اين ترتيب، و از آنجا که هر بار کسی از اهل حکومت يا وابستگانش از «فرهنگ ايرانی» می گويند منظورش فرهنگ قبیله ای يا فرهنگ قرون وسطایی ست و هدفش خراب کردن فرهنگ ايرانی ما، اکنون هم بايد منتظر شد و ديد که به زودی آقايان نيز مجبور شوند با عرق چين و ريش و لباده در کوچه  و خيابان ظاهر شده و تابع طرح عفاف و حجاب باشند ـ فقط هنوز روشن نيست که علایم ارسال شدگی آقايان «بدحجاب» از جانب دشمن غدار چيست و چگونه ماموران ولی فقيه خواهند توانست آن را مشخص کنند.

هفتم جولای 2010

 

 

shokoohmirzadegi@gmail.com