شکوه میرزادگی

    Shokooh Mirzadegi

از نگاه یک زن

 

ما را به دم پير نگه نتوان داشت

در خانه دلگير نگه نتوان داشت

آن را که سر  زلف چو زنجير بود

در خانه به زنجير نگه نتوان داشت

بازگشت به صفحه اصلی

قصه

شعر

مقاله

يادداشت

  نگاه يک زن

مطالب  ديداری

مطالب  شنيداری

مرکز  اسناد  زنان

نامه های سرگشاده

کتاب های در اينترنت

کتاب های منتشر شده

کتاب های در دست انتشار

*****

 تماس

 شرح حال

آلبوم عکس

English Section

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

 

 

 

 

 

 

 

Puyeshgaraan

 

 

 

 

 ـ آگاهی و آزادی زنان به هم گره خورده اند

ـ تشویق و تبلیغ حکومت اسلامی برای قوانین زن ستیز

 ـ پلیس زن در آمریکا صد ساله شد

آگاهی و آزادی زنان به هم گره خورده اند

یکی از ژست های هميشگی حکومت اسلامی و طرفدارانش، به خصوص در خارج از ایران، این بوده که «در زمان ما بیشتر از شصت در صد زنان به دانشگاه رفته اند». آنها این نکته را مرتب به عنوان توجه حکومت اسلامی به مسایل مربوط به زن ها تبلیغ می کنند.

البته واقعيت های سال های اخیر نشان از آن دارند که حکومت اسلامی هرگز به فکرش نمی رسیده که ممکن است ناگهان دخترها برای تحصیل به دانشگاه ها هجوم ببرند. این استقبال از دانشگاه ها علت های چندگانه ای داشت. يکی به دختران خانواده های شدیداً مذهبی مربوط می شد، که تا قبل از انقلاب در خانواده هاشان رغبتی برای فرستادن دخترانشان به دانشگاه وجود نداشت، و پس از انقلاب، از آنجا که دانشگاه را از آن خود می ديدند، از ميزان اين پرهیز کاسته شدو يکی ديگر و بیشتر، به دخترها و زن هایی مربوط می شد که در برابر فشار حکومت مذهبی و تحمیل حجاب و تلاش برای بازگرداندن شان به خانه ها، واکنش نشان داده و، برای اثبات تساوی خود، به سوی دانشگاه ها و محیط هایی رفتند که از دید حکومت «مردانه» محسوب می شد.

چنان که، پس از اعلام آمار توفیق زن ها در امر آموزش، همه شاهد آن بوده ايم، حکومت علاوه بر این که مساله سهمیه بندی دانشگاه را مطرح نموده و راه را برای رفتن زنان به دانشگاه ها و مدارس عالی تنگ کرد، زنانه ـ مردانه کردن کتاب های درسی و اصولاً مواد و نوع  آموزش را نیز در دستور کار خود قرار داد تا زن ها نتوانند همان دروسی را بخوانند که مردها می خوانند و همان آموزشی را داشته باشند که مردها از آن سود می برند و، به این ترتیب، از آن ها عقب بمانند. اما بدترین کاری که حکومت در ارتباط با زن ها کرده است، ايجاد موانع مختلف برای حضور آن ها در جامعه است. یعنی تقریبا در دنیا هیچ کشوری را نمی توان يافت که فاصله ی تعداد زن های تحصیل کرده اش با تعداد زنانی که وارد بازار کار شده اند این همه زیاد باشد. اين واقعيت که شصت در صد دانشگاه رفته هامان را زنان ما تشکيل می دهند اما تنها دو تا سه درصد شان وارد بازار کار می شوند نشان از ان دارد که بين تحصيل زنان و فرصت های شغلی مربوط به آنها هيچ رابطه ی منطقی و عقلانی وجود ندارد و زنان ما، در واقع به دانشگاه می روند که بیکار شوند و نه این که صاحب کار و استقلال اقتصادی و امکان همگامی با مردها باشند.

با این حال، زنان ایرانی، به خاطر بیش از صد سال مبارزه برای برابری حقوق خود، در این مورد خاص هم هنوز تسلیم حکومت اسلامی نشده اند و همچنان برای ديدن آموزش به دانشگاه ها می روند و هنوز هم بهترین های دانشگاه های ايران زن ها هستند. اين روزها خبرگزاری ها گزارش می دهند که امسال نیز چون سال های قبل تعداد قبول شدگان برتر آزمون دانشگاه ها بیشتر زن ها بوده اند تا مردها. مثلاً، فقط در دانشگاه آزاد، از شانزده قبول شده ی برتر، 11 نفر زن بودند که در رشته هایی چون پزشکی، روانشناسی، مدیریت، علوم اقتصادی و اقتصاد صنعتی اول شده اند. اين واقعيت در واقع معکوس همه ی آن چه هایی است که در ذهنیت حکومت مردسالار اسلامی برای زنان پرورده می شود. به این سان، زنان همچنان بار این رنج بزرگ را بر دوش می کشند که با انواع تبعیض ها و بی عدالتی ها، حتی در ارتباط با کار کردن، دست و پنجه نرم کنند اما دست از خواستاری آموزش و آگاهی برندارند. و درست همین آموزش و آگاهی است که موجب شده تا هر بار سخن از آزادی می رود، زنان در ردیف اول تظاهر کنندگان ایستاده باشند. چرا که آزادی و آگاهی بدون شک به هم گره خورده اند.

تشویق و تبلیغ حکومت اسلامی برای قوانین زن ستیز

از وقتی که حکومت اسلامی بر ایران مسلط شد و بر گنجینه های مالی و موقعیت جغرافیایی سرزمین ما دست انداخت، ترور و خشونت و خرافات و جنگ و  بدبختی را نه تنها در کشور ما، که در چند کشور دیگر خاورمیانه نیز با دادن امتیاز و پول و یا با تبلیغات فراوان گسترش داد. و اکنون، مدتی است که پس از حجاب، نوبت به تبلیغ قوانین زشت و زن ستیز اين حکومت در کشورهای دیگر، و تشویق مردهایی چون خودشان به تحمیل اين قوانین بر زن ها رسیده است. مثلاً، تأثير حضور سیاسی و مادی حکومت اسلامی در شیخ نشین های اطراف خلیج فارس (که خود سال هاست سعی می کنند رفتارها و حتی قوانین خودشان را با قوانین امروزی وفق بدهند) در مورد زن ها و یا در کشورهایی چون ترکیه، که مردمان فرهيخته اش برای رسیدن و همراه شدن با دنیای غرب سال ها زحمت کشیده بودند و زن ها در آنجا از آزادی پوشش و در بسیاری موارد از حقوق برابر برخوردار بوده اند، سخت منفی بوده است.

به دنبال تصویب لایجه اخیر مربوط به چند همسری مردها در ایران، رفتارهای برخی از این کشورها نشانه ی اثر این نوع تبلیغات و نيز همراهی عوامل خاصی از این کشورها است که با حکومت اسلامی سازش هایی دارند.

یکی از این کشورها کویت است که اخیراً اعلام کرده «به مردهایی که زن دوم می گیرند 15 هزار دلار جایزه داده می شود!» باید توجه داشت که در کوبت نیز به دنبال تحولات اقتصادی و فرهنگی سال های اخیر، و نزدیک شدن آن به غرب، و به خصوص استفاده از اساتید و کارشناسان غربی در دانشگاه ها و اماکن آموزشی، به نسبت گذشته طبقه ی متوسط به مراتب پیشرفته تری بوجود آمده است و وابستگان به اين طبقه به راحتی حاضر نیستند تن به قوانینی مثل چند همسری بدهند. اما اکنون، درست در وضعیت بد اقتصادی کویت که همه از آن با خبرند، «مسئولان!» به اين فکر افتاده اند که پانزده هزار دلار (توجه کنید دلار) به کسانی ب دهند که زن دوم بگیرند!

یا در مصر، یکی از مراجع مذهبی اجازه نوعی ازدواج مجدد را به نام «مسیار» صادر کرده که معمولاً در عالم تسنن قانونی نیست. آن ها این را بعنوان نوعی ازدواج دوم مطرح می کنند؛ ازدواجی که مهریه ندارد اما زن برای آن یک ساعت یا چند روزی که هم ـ سر مردی می شود پول هایی دریافت می کند. یعنی کاری درست شبيه صیغه، یا فحشای مذهبی ِ متداول در بین علافمندان به حکومت اسلامی در ایران.

واقعا که اگر روزی شر حکومت مذهبی از سر مردم ایران کنده شود فکر می کنم که نه تنها زن های سرزمین ما نفسی راحت می کشند بلکه زنان کشورهای دیگر خاورمیانه نیز از گرفتاری در چنگ بسیاری از بدبختی ها رها می شوند.

پلیس زن در آمریکا صد ساله شد

سپتامبر امسال صدمین سالروز ورود زنان آمریکا به سازمان پلیس این کشور است. درست صد سال پیش زنی از جمع زنان برابری خواه، پس از مدت ها تلاش، توانست دولت ایالتی کالیفرنیا را وادار کند تا او را به عنوان پلیس استخدام نمايد. خانم آلیس استبینز ولز (Alice Stebbins Wells)، مدد کاری اجتماعی بود که گاه او را برای کمک به زنان متهم یا مجرم زندانی به اداره ی پلیس می خواندند. اما او دوست داشت که بعنوان يک عضو اداره ی پليس در آنجا کار کند. او مدت ها برای گرفتن این شغل تلاش کرده و بالاخره هم شهردار کالیفرنیا را راضی نمود تا با ورود او به عنوان اولین پلیس زن آمریکا به اداره پلیس موافقت کند.. او در دوازدهم سپتامبر 1910 کار خود را در حالی شروع کرد که نه لباس پلیسی داشت و نه دوره ای را برای انجام وظايف خود ديده بود. مقامات پليس يک جعبه کمک های اولیه بدستش داده و او را به سالن رقص شهر فرستادند تا ببینند بعدش چه پيش خواهد آمد. اما او مبارزه ی تازه ای را شروع کرد. ابتدا دست به کار شد تا زنان دیگری هم به ادارات پلیس راه پیدا کنند، و سپس خواست تا زنان پلیس هم از همان قدرت و امکاناتی که مردها دارند برخوردار باشند. او برای جا انداختن اين فکر تلاش می کرد که زنان نيز برای کارهای حفاظتی و پيشگيرانه در ميان مجرمين جوان و زن به اندازه ی پليس های مرد توانایی دارند.

در سال 1911، یعنی يک سال پس از ورود او به اداره پلیس کالیفرنیا، او به استخدام رسمی اداره امور شهری لس آنجلس درآمد و در سال بعد هم بخش امور شهربانی اين کلان شهر دارای سه افسر پليس زن شد.

پنج سال بعد، آلیس سازمانی به نام «سازمان بین المللی زنان پلیس» را بوجود آورد که تا چندین سال ریاست آن را خود بر عهده داشت. او همچنین به مسافرت در شهرهای مختلف آمریکا پرداخته و با برگراری سخنرانی های گوناگون مردم و به خصوص زنان را به حقوق خود آشنا می کرد.

او، در سال 1928، به عنوان اولین مدیر «اتحاديه ی زنان پلیس صلح کالیفرنیا» انتخاب شد و سپس، در ماه جولای سال 1934، به سمت تاریخ شناس در «بخش تاریخ اداره پلیس کالیفرنیا» مشغول به کار شد و  تا پایان دوران خدمتش(1940) در این پست ماند.

از زمان آغاز خدمت خانم آلیس استبینز ولز در اداره ی پليس لس آنجلس تا سال 1957 که زندگی را بدرود گفت، اداره پلیس کالیفرنیا 1513 زن را استخدام کرد و اين تعداد به غیر از زنانی است که در اين دوران در شهرهای بزرگ ديگر امريکا، همچون شیکاگو، سانفرانسیسکو، نیویورک و شهرهای دیگر به استخدام ادارات پلیس در آمدند.

باید توجه داشت که یکی از کارهایی که زنان پلیس در آمریکا به آن علاقه نشان می دهند حمایت از زنان و کودکان کتک خورده و یا مورد سواستفاده قرار گرفته است. آنان در اغلب موارد بيش از مردان پليس اعتماد جلب می کنند و، برخلاف یکی از خانم های پلیس جمهوری اسلامی که می گفت وقتی از راه به خانه می رسد حتی همسایگان هم از ترس خود را پنهان می کنند، مردمان عادی آمریکا علاقه زیادی به این پلیس های زن دارند و خدمات شان را قدر می شناسند.

 

   7 سپتامبر 2010

shokoohmirzadegi@gmail.com