Shokooh Mirzadegi

شکوه میرزادگی

از نگاه يک زن ـ 29 شهريور،  19 سپتامبر،  2008

بازگشت به صفحه اصلی

قصه

شعر

مقاله

يادداشت

  نگاه يک زن

مطالب  ديداری

مطالب  شنيداری

مرکز  اسناد  زنان

نامه های سرگشاده

کتاب های در اينترنت

کتاب های منتشر شده

کتاب های در دست انتشار

*****

 تماس

 شرح حال

آلبوم عکس

English Section

 

 

 

   

 

 

 

 

 

 

 

Puyeshgaraan

 

 

 

 

ما را به دم پير نگه نتوان داشت

در خانه دلگير نگه نتوان داشت

آن را که سر  زلف چو زنجير بود

در خانه به زنجير نگه نتوان داشت

 

نسرين ستوده و جايزه ی حقوق بشر ايتاليا

    خانم نسرين ستوده يکی از زنان برجسته ی جنبش زنان ايران و همچنين حقوقدان پر تلاشی است که برای نجات زندگی زن ها و مردهای بی گناه بسياری تلاش کرده است. او اين هفته جايزه ی کمیته ی بین المللی حقوق بشر ایتالیا را ـ که یک سازمان غیر دولتی و فعال در زمینه ی حقوق بشر است ـ دريافت کرد. نسرين ستوده در حال حاضر عضو کانون مدافعان حقوق بشر ايران است و تاکنون وکالت فعالان حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان آزار دیده و در معرض اعدام، و فعالان کرد و جنبش زنان را بر عهده داشته است

    شهلا ستوده، که وکيل کمپين يک ميليون امضا هم هست، در گفتگويي که با سايت تغییر برای برابری داشته گفته است: «من از این جایزه بیش از هر چیزی بابت اتحاد و پیوستگی فعالان حقوق بشر در حمایت از یکدیگر خوشحال هستم. توجه این کمیته به فعالیت های حقوق بشر در ایران حاکی ار اتحاد و پیوستگی حقوق بشر در سراسر جهان است. این چنین یکپارچگی نه تنها نتیجه تکنولوژی و وجود دهکده جهانی است که در آن زندگی می کنیم، بلکه ناشی از ماهیت حقوق بشر است که ذاتاً بخشی یک پارچه و پیوسته است؛ زیرا که جهان اکنون به نیکی می داند که نمی توان به نقض حقوق بشر در این کشور بی توجه بود، و استمرار حقوق بشر در کشورهایی که به آن پای بندند بدون رعابت آن در سراسر گیتی امکان پذیر نخواهد بود.

    نسرين خانم قرار است که جايزه خود را در دسامبر 2008 در ايتاليا بگيرند. به مبارکی!

 

 

حمله به ايران به وسيله ی طراحان اسپانيايي

مردم، هر هفته، به وسيله ی امام جمعه های دانا و آگاه مان در سراسر ايران از مسايلی با خبر می شوند که نه تنها عقل جن (که اين آقايان شب و روز با آن محشور هستند) به آن نمی رسد بلکه سازمان های امنيتی بزرگ جهان، مثل «کا.گ.ب»ی سابق شوروی، سيای آمريکا، موساد اسراييل، اسکاتلنديارد انگليس و حتی ساوامای جمهوری اسلامی اين آقايان خودشان را بکشند نمی توانند از آن مسایل خبری بدست آورند. مثلاً، توجه کنيد به آخرين کشف اسراری ـ امنيتی  امام جمعه ی کاشان، حجه الاسلام و المسلمين عبدالنبی نمازی. ايشان جمعه گذشته، سخنرانی مفصلی عليه يک شرکت اسپانيايي مد لباس، که شعبه ای را در ايران داير کرده، ايراد فرموده و اين کار را يک «توطئه و تهاجم فرهنگی» خواندند. اين شرکت که فقط لباس های زنانه می سازد و می فروشد قرار است که نمايشگاه و فروشگاهی در تهران و در کيش برای خانم داشته باشد.

ولی اين «توطئه فرهنگی» فقط ظاهر قضيه است. ايشان ماجرای ورود اين لباس های اسپانيايي به ايران را توطئه ی آمريکا و در ارتباط با ماجرای 11 سپتامبر دانسته و فرموده اند: «تمام شواهد ‌حاكي از آن است كه اين ماجرا نقشه طراحي شده از طرف آمريكا و براي زمينه‌سازي از نوع ‌اشغال افغانستان و عراق است».

به هر حال، زن ها بايد حواس شان باشد که که اگر يک وقتی اين لباس های اسپانيايي را بخرند و آنها را در ميهمانی های زنانه و در خانه ها حتی در زير چادر و روپوش بپوشند با دست خودشان زمينه ی اشغال سرزمين عزيزمان را فراهم کرده اند. از امام جمعه گفتن بود!

 

زنان در جايگاه های مهم اداره جهان

در طول دو دهه ی اخير، هر ساله، چند زن در کشورهای مختلف جهان وارد قشرهای بالايي دنيای سياست می شوند. البته در کشورهاي ديکتاتوری ـ که رأی دادن فقط يک امر تشريفاتی است ـ حتی زن هايي که بر صندلی های وزارت و وکالت می نشينند بيشتر مقامشان تزيينی است تا واقعی؛ اما در کشورهايي که رأی مردم واقعاً از صندوق ها بيرون آورده و خوانده می شود، اکنون زن ها يکی پس از ديگری به مقام های تعيين کننده و سرنوشت ساز می رسند و، در واقع، اداره ی جهان ـ که تا اواسط قرن گذشته کلاً در دست مردها بود ـ کم کم به دست زن ها نيز سپرده می شود.

در اين روزها، علاوه بر خانم پی لين که اکنون برای رسيدن به معاونت رييس جمهوری آمريکا تلاش می کند، زن ديگری نيز پست مهم رهبری حزب «کاديما» ی اسراييل را به دست آورد و امکان بالایی وجود دارد که به نخست وزيری دولت اسراييل برسد. خانم «زيپی ليونی» پنجاه سال دارد و مادر دو فرزند است، و با اين که يکی از محبوب ترين سياستمداران اسراييل محسوب می شود اما، برای رسيدن به اين لحظه از زندگی خود، مراحل گوناگونی را طی کرده است. از نظر عقيده به شدت صيهونيستی تندرو بوده و چهار سال هم به عنوان مامور موساد، سرويس اطلاعاتی اسرائيل، کار می کرده، اما به مرور، و به خصوص پس از پايان تحصيلات حقوق و ورود به عالم وکالت، تغييرات زيادی در فکرش پيدا شده و رفته رفته به يک طرفدار عقب نشينی يک جانبه ی اسراييل از مناطق فلسطينی و بوجود آمدن يک دولت فلسطين تبديل شد. او پست های مهمی چون وزارت جذب مهاجران، وزارت مسکن و سازندگی، وزارت دادگستری، و وزارت خارجه را بر عهده داشته و در دوران دو ساله ی وزارت خارجه اش رييس گروه مذاکره کننده با فلسطنيان بوده است. در سال 2005 هم نقش عمده ای در خروج نيروهای اسراييلی از نوار غزه بازی کرده است. او در مصاحبه هايش هميشه بر لزوم همزيستی با فلسطنيان تاکيد کرده است و اين همزيستی را برای بقای يک اسراييل دموکراتيک لازم می داند. 

بد نيست بگويم که نخست وزير احتمالی آينده اسراييل، با همه ی نظر موافقی که به فلسطين و آشتی با آن دارد، با دولت حماس و همين طور ايران به شدت مخالف است و در طی سال های گذشته در هر جايگاه سياسی که بوده به لزوم جلوگيری از قدرت نظامی ايران اصرار کرده است. ليونی معتقد است که حکومت کنونی ايران، چه با بمب هسته ای و چه بدون آن، خطرناک است. او اخيراً در مصاحبه ای گفته است که هم اسراييل و هم  اعراب نمی خواهند که حزب الله و حماس برنده باشند.

ظاهراً «حمام مردانه ی حکومت اسلامی» بايد خود را برای سر و کله زدن با اين گونه زن ها که ـ چه خوب و چه بد ـ «ضعيفه» نیستند آماده کند.

 

مراقبت حکومت اسلامی از زن های ارتش کره

عکس دست راست رژه ی زن های ارتشی کشور کره را نشان می دهد، که وقتی نسخه ای از آن در کنار خبری در نشريه ی اعتماد چاپ تهران چاپ شده، به بصورت عکس دست چپ درآمده و چنان که مشاهده می کنيد، به طرزی معجزه آسا، همگی سربازهای بيچاره جوراب های کلفتی پوشيده اند؛ لابد برای اينکه يکوقت خدای نکرده زن های کره ای مورد حمله مردان غيور مسلمان قرار نگيرند. چون، آن گونه که امام جمعه ها و آيت الله ها مرتب می گويند، مردهای غيور مسلمان اصلاً قادر به کنترل خودشان نيستند و از صبح تا شب به صورتی خستگی ناپذير چشم هاشان را گشاده اند تا پايي، دستی، مويي از لباسی بيرون زده باشد و آنها امنيت زن های صاحب آن دست و پا و مو را به خطر بيندازند و خودشان هم مرتکب گناهان کبيره شوند. البته نسخه اصلی عکس نشان می دهد که همين سربازان وقتی با همان پاهای بدون جوراب، و حتی با مايو، در  مقابل مردان خودشان رژه می روند کاملاً در امن و امان هستند و خطری تهديدشان نمی کند.

 

زن ها احمدی نژاد بيچاره را کباب کردند

چند روز پيش آقای احمدی نژاد، در مصاحبه ای با خبرگزاری ايرنا، و در ارتباط با لايحه ی «حمايت از خانواده» گفته اند: «در جلسه ای که البته بنده حضور نداشتم و بقیه اعضای دولت بودند، این لایحه بررسی و ملاحظه شد که در مورد ازدواج موقت این قانون ضعیف است و به همین دلیل تصمیم گرفتند که مانعی برای ازدواج مجدد ایجاد کنند تا به راحتی انجام نشود. در پی این اقدام جنجالی به راه افتاد که دولت در خصوص ازدواج موقت اجازه داده است. اما این اشتباه است. ما چه کاره هستیم که اجازه دهیم؟ ما نه صاحب نظر شرعی و فقهی هستیم و نه قانونگذار. اقدام دولت تنها به خاطر این بود که مانعی برای ازدواج ایجاد کند. ما آمدیم ثواب کنیم کباب شدیم».

واقعاً که آدم دلش می سوزد و حيرت می کند. اصلاً مثل اينکه ما زن های طرفدار حقوق برابر ايرانی حرف درست و حرف حساب سرمان نمی شود و کارمان اين شده که حقوق و برابری هايي را که دولت آقای احمدی نژاد با سخاوت هر چه تمامتر به ما  می دهد رد کنيم. ببينيد که ما چه ها نکرديم تا مجبور شدند اين لايحه ی سنگ انداز در راه چند زنی را ـ که دولت اين آقا برای خير و صلاح ما به مجلس برده بود ـ بيندازند توی سطل زباله! 

لايحه به اين خوبی کمتر پيدا می شد ـ لايحه ای که فقط می خواست اجازه دهد که مردها به اندازه ثروتشان زن بگيرند. هر که بامش بيش برفش بيشتر؛ يا نانش بيش زنش هم بيشتر. بفرمائيد که اين کار چه اشکالی داشت؟

به خصوص توجه کنيد که خود آقای احمدی نژاد، که از شدت فقر و بی پولی هنوز در خانه ی اجاره ای زندگی می کند،اگر اين لايحه تصويب می شد نمی توانست زن دوم بگيرد (البته اگر که تا کنون نگرفته باشد). به هر حال اينطور کباب شدن حق ايشان نبود