Shokooh Mirzadegi

از نگاه يک زن

شکوه میرزادگی

2 تير 1388  23 جون 2009 

بازگشت به صفحه اصلی

قصه

شعر

مقاله

يادداشت

  نگاه يک زن

مطالب  ديداری

مطالب  شنيداری

مرکز  اسناد  زنان

نامه های سرگشاده

کتاب های در اينترنت

کتاب های منتشر شده

کتاب های در دست انتشار

*****

 تماس

 شرح حال

آلبوم عکس

English Section

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Puyeshgaraan

 

 

 

 

 

ما را به دم پير نگه نتوان داشت

در خانه دلگير نگه نتوان داشت

آن را که سر  زلف چو زنجير بود

در خانه به زنجير نگه نتوان داشت

 

چرا هيلری کليتون وقت برخاستن مردم ايران غيبش زد؟

اين روزها کسانی که اهل سياست هستند بارها سراغ خانم کلينتون را در ارتباط با مسايل ايران گرفته اند. راستی چه شده که ناگهان هيلری کلينتون ـ که هم در جريان انتخابات اخير آمريکا و کانديداتوری خود برای رياست جمهوری و هم پس از آن ـ بارها نظرات قاطعی در مورد سياست آمريکا بيان می کرده است، درست در اين دوران که موقعيت ايران و سرنوشت آينده ی آن بسيار حساس شده است، سخنی نمی گويد؟!  البته چندین روز پيش، يعنی درست در آستانه ی اوج گيری مبارزات مردم ايران و آغاز برخوردهای شديد سرکوبگرانه، و در زمانی که برخی از سناتورها، رسانه ها، و مردم آمريکا نسبت به سياست به شدت محافظه کارانه ی اوباما در قبال وقايع اخير ايران اعتراض داشتند، خانم کلينتون «به خاطر شکستن دست» از ديدها پنهان شد؟

آخرين بار که خانم کلينتون در مورد ايران سخن گفت درست يک ماه قبل از انتخابات ايران و در ميانه ی تبليغات انتخاباتی اصلاح طلبان در ايران بود. ايشان، در بيستم ماه مه، گفت:« تحريم ها ابزاری است برای ما تا رژيم ايران را وادار به تغيير رفتار کنيم، رفتاری که ما آن را تهديد جدی ارزيابی می کنيم». او همچنين به مذاکره ی آمريکا با کشورهای اروپايي (به عنوان شرکای آمريکا) در ارتباط با سياست تنبیه و تشويق در قبال ايران اشاره کرد و در اين زمينه گفت که: «دولت باراک سياست تعامل را در برابر تهران در پيش گرفته و {تنها} در صورتی که رويکرد ديپلماتيک در قبال ايران نتيجه ندهد، ايالات متحده در موقعيت بهتری برای تشديد تحريم های بين المللی عليه ايران قرار می گيرد». او  صراحتاً گفت: «دولت باراک اوباما معتقد است که زمينه برای پيشرفت مهيا است تا همزمان با همکاری با جامعه بين المللی با دولت ايران وارد مذاکره شود».

با اين حال، هم ايشان و هم ديگر کسانی که درباره ی مذاکره با ايران سخن می گفتند هميشه اين مذاکرات را مربوط به بعد از انتخابات ايران می دانستند که البته، به نظر می رسد، اين «بعد از انتخابات» پيشنهاد و يا شرط «شرکای آمريکا»، يعنی اروپايي ها، برای مذاکره با ايران بوده است.

در واقع، همانطور که اوباما روی مذاکره با حکومت ولی فقيه و احمدی نژاد تکيه می کرده، اروپايي ها هم روی بخش اصلاح طلب حکومت ايران حساب باز کرده بودند. اما، به هر حال و هر چه بود، آنچه مردم ايران با حضور قدرتمند خود و هزينه دادن های سنگينی برای تعيين سرنوشت آينده ی خويش آغاز کردند همه را غافلگير کرد و اين احتمال می رود که خانم کلينتون در اين لحظه های حساس نظری خلاف نظر آقای اوباما دارد و چون، به عنوان وزير خارجه ی ايشان، نمی توانند خلاف ايشان حرفی بزند، فعلا ترجيح داده سخنی نگويد.

فعلاً قرار است که اواخر اين هفته نتايج جراحی دست شکسته ايشان معلوم شده و مشخص گردد که خانم کلينتون کی به سر کار خود باز خواهند گشت. اما من فکر می کنم همه  می دانند که شکستن دست، هر چقدر که سخت باشد، نمی تواند دهان کسی را ببندد. به خصوص که آن دهان هميشه برای بيان صريح خواست ها و نظراتش گشوده بوده است.

البته زمزمه هايي هم در مورد امکان استعفای ايشان در ميان است که البته هيچ مقامی آن را تاييد نکرده است. به هر حال، با توجه به نظرات کاملاً متفاوت اوباما و کلينتون (قبل از همکاری اخير با يکديگر) در ارتباط با مسايل خاورميانه، بايد ديد که خانم کلينتون تا کی می خواهد همچنان سکوت کند و آيا ايشان هم موافقت خواهد کرد که سياست محافظه کارانه ی اوباما را بپذيرد و يا، مثل بسياری از سياستمداران آمريکا، کنار مردم ايران خواهد ايستاد.

23 جون 2009

sh@shokoohmirzadegi.com