Shokooh Mirzadegi

از نگاه يک زن

شکوه میرزادگی

21 مرداد  1388  12آگوست 2009 

بازگشت به صفحه اصلی

قصه

شعر

مقاله

يادداشت

  نگاه يک زن

مطالب  ديداری

مطالب  شنيداری

مرکز  اسناد  زنان

نامه های سرگشاده

کتاب های در اينترنت

کتاب های منتشر شده

کتاب های در دست انتشار

*****

 تماس

 شرح حال

آلبوم عکس

English Section

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Puyeshgaraan

 

 

 

 

 

ما را به دم پير نگه نتوان داشت

در خانه دلگير نگه نتوان داشت

آن را که سر  زلف چو زنجير بود

در خانه به زنجير نگه نتوان داشت

 

«انقلاب دختران خوب»، يا «دختران به عفاف روی می آورند؟»

چند واژه است که جمهوری اسلامی و طرفداران آن بشدت از آن ها می هراسند ومی کوشند تا آن ها را به عنوان مفاهيمی خطرناک به مردم  معرفی کنند. يعنی، واژه هايی چون سکولاريسم، فمنيسم، حقوق بشر، دموکراسی، برابری، و  آزادی همانقدر حکومتی ها را می لرزاند که با سلاحی آماده شليک به سويشان روبرو شوند. در ابتدای کار اين حکومت برخی از «متفکران!» آن سعی کردند که به شکل های مختلفی اين مفاهيم را از معنای اصلی خود دور کنند و در اين راستا دست ساخته های مختلفی همچون دموکراسی اسلامی، يا حقوق بشر اسلامی و يا فمنيسم اسلامی را (که اين آخری حتی با آنچه که با نام «فمنيسم اسلامی» در کشورهايي مثل مصر و ترکيه مطرح شده بود فرق داشت) جا بياندازند. اما، از آنجا که يخ اين کار نگرفت و خودشان به تجربه دريافتند که حتی در اين حد از تقلب نيز تحمل اينگونه کلمات را ندارند، دست به جنگی علنی با آنها زدند؛ هم بصورت فيزيکی (يعنی دستگيری و تحت فشار قراردادن طرفداران اين نوع تفکرات) و هم بشکل تدارک شرايطی برای وارونه نشان دادن اين مفاهيم در سيستم های آموزشی.

آنها، در اين سی ساله، و در بين اينگونه مفاهيم، به خصوص روی واژه ی فمنيسم حساسيت نشان داده اند و در همين چهار پنج سال گذشته، برای جنگ با اين «مفهوم واژه» و هر آن چه که در محدوده ی آن قرار می گيرد موسسات عريض و طويلی با بودجه هايي هنگفت تشکيل شده اند. از جمله ی اين موسسات نهاد جديد  «اداره ی مطالعات زنان و خانواده در معاونت پژوهشی نهاد رهبری  در دانشگاه ها و دفتر نشر معارف» است که به سرعت دست به انتشار مطالب و کتاب هايي زده که بايد در دانشگاه ها تدريس شوند تا «خطرات فمنيسم!» را کم کنند.

يکی از  کتاب هايي که در هفته ی گذشته خبر انتشارش با تبليغاتی وسيع در نشريات دولتی مطرح شد کتابی است با نام «دختران به عفاف روی می آورند»، که قرار است، به قول خودشان، «جهت تحقق نقد برون دينی فمنيسم و نقد فمنيسم از راه پيامدها و آثار مخرب آن، در دانشگاه ها تدريس شود». قسمتی از کتاب «ترجمه و اقتباس و تلخيص!» بخش هایی از کتاب جنجالی خانم «وندی شليت» است و بخش دوم کتاب نيز به ترجمه و تخليص بخش هایی از کتاب «زن: آگاه شدن در دنيای نفسانی» اثر نسبت داده شده به خانمی به نام «نانسی لی دموس» اختصاص دارد. 

در تبليغات کتاب آمده است که هر دوی اين آثار نشان می دهند که: «چگونه نسل جديدی در آمريكا در حال شكل‌گيری است كه خواسته ‌هايش با گذشتگان متفاوت است و نسل جديد دختران امروز آمريكا می‌خواهند چيزی نباشند كه والدينشان بوده‌اند و در تلاشند با خويشتن‌داری، زندگی عاقلانه و عفيفانه را در پيش گيرند و رابطه ی خصوصی را تا شروع زندگی دایمی به تعويق بيندازند. آن‌ها می‌خواهند سبك زندگی و نوع پوشش خود را تغيير دهند». يا: «اين کتاب صفات زنان ناسالم و نادان را كه با بی‌خردی و هرزگی، خود و خانواده و پی آن جامعه را ويران می‌كنند، معرفی می‌كند و با طرح سئوالاتی، ذهن خواننده را برای اين پرسش آماده می‌كند كه آيا در اين دنيای شهوانی، انسان ‌هایی با بصيرت هستند يا خير؟»

من متاسفانه خانم نانسی لی دموس را نمی شناسم و هر چه گشتم نتوانستم کتابی به نام ايشان پيدا کنم اما خانم وندی شليت زنی سی و چهار پنج ساله است که در شهر وينسکانسين آمريکا متولد شده و مدت هاست که در کانادا زندگی می کند. اين نويسنده در سال 1999 با کتاب جنجالی خود به نام

A Return to Modesty: Discovering the Lost Virtue

 

مشهور شد. بقول ناشر، کتاب در واقع گزارشی است از روند رو به رشد نقش جديد زنان برای اين که «به جای تسليم شدن به بدی ها، بکوشند تا فردانيت خود را به دست آوردند». اين کتاب، که با روی جلدی از يک زن عريان (تابلوی مشهور و کلاسيک فريب حوا در بهشت) منتشر شد، در همان سال 1999 بحث های مختلفی را برانگيخت و نشريات معتبری چون نيویورک تايمز، و مجله هاسلر بخاطر گرايش های محافظه کارانه و ارتجاعی اش به آن تاختند. ولی، در عين حال، کتاب مورد حمايت زنانی قرار گرفت که به قول خودشان از «انقلاب جنسی» سر خورده بودند (که در ارتباط با آن و در مطلب بتی فريدن اشاره ای به آن دارم).

بهر حال، نکته در اين است که کتاب پاسخی به جريانات فمنيستی راديکال پيش از خود است، جرياناتی که کسی در ايران نمی تواند به آنها و مطالبات مطرح شده در طی آنها اشاره کند. يعنی، کتاب «بازگشت به تواضع: کشف فضيلت گمشده»، کتابی است که مفاد آن صرفاً بر متن انقلاب جنسی دهه های شصت و هفتاد معنا و مفهوم دارد و هيچ يک از دلايل و بحث های آن به جامعه ای که هنوز قرار است مطابق فقه مذهب جعفری اداره شود مربوط نمی شود. به اين ترتيب، بر من معلوم نيست که در ايران در جريان آنچه خودشان «ترجمه و اقتباس و تلخيص» می نامند، از اين کتاب چه چيزهايي برداشته شده و چه نکته هابی را بر آن افزوده اند. اما، از آنجا که در ايران قانونی برای حق مؤلف وجود ندارد و بارها ديده شده که محتوای کتاب هاي ترجمه ای که به وسيله ی دستگاه های دولتی و يا ناشرين وابسته به دولت منتشر می شوند بشدت تحريف و تغيير داده شده اند، به نظرم نمی رسد که متن فارسی اين کتاب نيز نزديکی روشنی با اصل آن داشته باشد و، در نتيجه، اصلاً به درد خواندن بخورد. راست اش را بخواهيد، حتی احتمال می دهم که خوانندگان کتاب بسياری از عقايد امام جعفر صادق و يا حل المسايل ايت الله ها  را از قلم وندی خانم خواهند خواند!

 

12 آگوست 2009 - 21 مرداد 88

shokoohmirzadegi@gmail.com