Shokooh Mirzadegi

از نگاه يک زن

شکوه میرزادگی

23 تير 1388  14 2009 

بازگشت به صفحه اصلی

قصه

شعر

مقاله

يادداشت

  نگاه يک زن

مطالب  ديداری

مطالب  شنيداری

مرکز  اسناد  زنان

نامه های سرگشاده

کتاب های در اينترنت

کتاب های منتشر شده

کتاب های در دست انتشار

*****

 تماس

 شرح حال

آلبوم عکس

English Section

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Puyeshgaraan

 

 

 

 

 

ما را به دم پير نگه نتوان داشت

در خانه دلگير نگه نتوان داشت

آن را که سر  زلف چو زنجير بود

در خانه به زنجير نگه نتوان داشت

 

 حقوق مساوی، با اجازه ی رهبری

بعد از توپ و تشرهای پدرانه ای که آيت الله خامنه ای در جريانات پس از انتخابات به مردم زدند و رسم ولايت عظمايي و امت پروری را به جا آوردند و خيل جنايتکاران و بيماران روانی و متجاوزين را در کوچه و خيابان و زندان و دانشگاه و دادگاه به جان امت انداختند تا نشان دهند که در نظام ايشان مردم شکنی اولين اصل است، اخيرا گويا دلشان اندکی به رحم آمده و، ضمن صدور دستوراتی برای تنبيه متجاوزين مردم شکن، نسبت به مسايلی هم که تا کنون اهميتی نمی دادند توجه خاص نشان داده اند؛ مسايلی مثل خواسته های زنانی که معمولاً در نظام هايي همچون نظام ايشان داخل آدم به حساب نمی آيند.

سايت دولتی «خبرگزاری زنان»، که در خوش خدمتی به آيت الله ها و حجت الاسلام ها و امام جمعه ها و هر آن چه «آقا» و آقازاده است دست همه ی نشريات مردانه را از پشت بسته، چند روز پیش سخنان تازه ی ولی فقيه را با آب و تاب منتشر کرده است. در اين سخنان نکاتی خارق العاده وجود دارد که من فکر می کنم اگر ما زن ها پشت آن را بگيريم نود و نه در صد مشکلات مان يک جا حل خواهد شد!، مشکلاتی که سی سال است زنان در ايران خودشان را به آب و آتش زده اند تا از شر آن ها نجات پيدا کنند و مثل آدم قرن بيست و يکمی زندگی کنند و در کنار مردها قدم بزنند بدون آن که هم چوب و چماق اين دنيا را بخورند و هم در آن دنيا به گيس آويزانشان کنند. تعجب نکنيد و اجازه دهيد توضيح بدهم:

خبرگزاری دولتی زنان در ابتدا بخشی از سخنان آيت الله خامنه ای در سال 75 (در سفر خوزستان) را منتشر کرده است. در اين سخنان آقای خامنه ای می فرمايد که: «آنچه كه من عرايضم را با آن شروع مى‌كنم اين است كه در دوران بازسازى كشور اسلامى - كه در اين دوران، هم ملت و هم مسؤولان، درصدد آن هستند كه ايران بزرگ را، هم از لحاظ مادّى و هم از لحاظ نظم اجتماعى و هم از جهات معنوى، بازسازى حقيقى كنند - بيشترين تكيه بر نيروى انسانى است. يعنى يك كشور اگر مى‌خواهد به معناى واقعى بازسازى كند، بايد بيشترين تكيه و بيشترين نگاه و توجّهش، به انسان و نيروى انسانى باشد. وقتى كه صحبت از نيروى انسانى است، بايد توجّه كنيم كه نصف جمعيت كشور و نيمى از نيروى انسانى، بانوان كشورند. اگر بينش غلطى در مورد زن وجود داشته باشد، بازسازى به معناى حقيقى و در سطح وسيع آن، شدنى نيست.»

بنظرم می رسد که اين فکر مسئولين خبرگزاری، که خواسته اند برای تاکيد بر گفته های آيت الله، سابقه ای هم فراهم کنند، کاملا زيرکانه بوده است زيرا با اين کار نشان می دهند که آيت الله، سيزده سال قبل از آقای کروبی و آقای موسوی، با اجتماعی شدن زن ها مخالفتی نداشته و، در نتيجه، مبادا يکوقت کسی تصور کند که انتخاب وزير زن از سوی احمدی نژاد و سخنان مدام او در ارتباط با تساوی حقوق زن و مرد از عقل خودش برمی خیزد و يا آن را از روی دست آقايان کروبی و موسوی  کش رفته است.

اما آن چه که اکنون آيت الله خامنه ای درباره ی زن ها گفته و آن را به فرمايشات قبلی خويش افزوده اند معلوم نيست در کجا و به چه مناسبتی گفته شده اما همين قدر که خبرگزاری دولتی زنان آن را منتشر کرده نشان می دهد که در شرايط حاضر بسيار مهم بوده که سخنان ايشان، که دقيقاً خطاب به زنان است، منتشر شود.

خبرگزاری زنان نوشته است که: «ايشان نظر اسلام در مورد زندگى انسان و شأن زنان را به سه بخش، يعني بخش تكامل و رشد معنوى خود زن، بخش فعّاليت هاى اجتماعى، و بخش خانواده تقسيم مي کنند و در باب بخش دوم مي فرمايند: "عرصه‌ى دوم، عرصه‌ى فعّاليت هاى اجتماعى است؛ اعم از فعّاليت اقتصادى، فعّاليت سياسى، فعّاليت اجتماعى به معناى خاص"».

اگر چه آيت الله در  ابتدا توضيح می دهند که «فعاليت اجتماعی» به معنای خاص فعاليت علمى، درس خواندن، درس گفتن، تلاش كردن در راه خدا، مجاهدت كردن در راه اسلام است اما، در دو پاراگراف بعد، می نويسند: «اگر كسى بگويد مرد مى‌تواند درس بخواند، زن نمى‌تواند؛ مرد مى‌تواند درس بگويد، زن نمى‌تواند؛ مرد مى‌تواند فعاليت اقتصادى انجام دهد، زن نمى‌تواند؛ مرد مى‌تواند فعّاليت سياسى كند، زن نمى‌تواند، منطق اسلام را بيان نكرده و بر خلاف سخن اسلام حرف زده است.»

اما آيت الله برای اين که يکوقت روی ما زن ها زياد نشود در تنها موردی که زنان را مساوی با مرد نديده اند مساله حجاب است که در اين مورد می گويند:

«...به شرط رعايت عفت و عفاف و براى  آن که اختلاطى پيش نيايد و حدود اخلاقى حفظ شود، اسلام براى زن حجاب را معيّن كرده است».

و باز تاکيد می کنند که: «به شرط رعايت عفّت و عفاف و عدم اختلاط و امتزاج زن و مرد، در جامعه‌ى اسلامى ميدان براى زن و مرد باز است. از نظر اسلام، در همه‌ى اين فعّاليت هاى مربوط به جامعه‌ى بشرى و فعّاليت هاى زندگى، زن و مرد داراى اجازه‌ى مشترك و همسان هستند».

حال، از آنجا که امروزه در سرزمين ما مقام ولايت مطلقه ی فقيه حرف آخر را بيان می کند و هيچ کسی نيست که روی حرف ايشان حرف بزند (و به همين دليل هر کسی چنين کند، حتی اگر زير بغلش کتاب آسمانی باشد و بخواهد قدم به قدم از روی آن حرکت کند، کارش به زندان يا بيمارستان يا تيمارستان و يا گورستان می کشد) وقتی ايشان می فرمايند که «در همه ی فعاليت های جامعه ی بشری زن  مرد دارای اجازه مشترک و همسان هستند» ما، زنان ايران، که تا کنون فکر می کرديم مشکل بی حقوقی و نبود تساوی مان با مردان با وجود حکومت مذهبی حل شدنی نيست، در واقع، از آن لحظه ای که مقام ولايت مطلقه ی فقيه و رهبر جمهوری اسلامی چنين اجازه ای را صادر کرده اند، صاحب بسياری از حقوق مشترکی که تا به حال نداشتيم خواهيم بود.

با اجازه ی مقام رهبری، من مختصری از اين حقوق به قول آقايان «مغفول» را (البته با حفظ حجاب! برای رعايت عفت و عفاف و اين که اختلاطى پيش نيايد و حدود اخلاقى حفظ شود قابل اجرا خواهند بود) در اينجا ذکر می کنم:

داشتن سرپرستی مساوی فرزندان

داشتن ارث و ميراث يکسان

داشتن حق کار بدون کسب اجازه از مرد

داشتن حق سفر و حق مکان، باز هم بدون اجازه ی مرد

دريافت ديه ی مساوی در برابر مورد صدمه ی مشابه

حق تک همسری مساوی و يا برخورداری زنان از حق داشتن چهار شوهر عقدی و تا بی نهايت صيغه

و...

و حقوق ديگری که مردان اکنون دارند و ما نداريم.

 

اول سپتامبر 2009

shokoohmirzadegi@gmail.com