Shokooh Mirzadegi

از نگاه يک زن

شکوه میرزادگی

2 تير 1388  23 جون 2009 

بازگشت به صفحه اصلی

قصه

شعر

مقاله

يادداشت

  نگاه يک زن

مطالب  ديداری

مطالب  شنيداری

مرکز  اسناد  زنان

نامه های سرگشاده

کتاب های در اينترنت

کتاب های منتشر شده

کتاب های در دست انتشار

*****

 تماس

 شرح حال

آلبوم عکس

English Section

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Puyeshgaraan

 

 

 

 

 

ما را به دم پير نگه نتوان داشت

در خانه دلگير نگه نتوان داشت

آن را که سر  زلف چو زنجير بود

در خانه به زنجير نگه نتوان داشت

 

«ندا»ی سی و پنج ميليون زن ايرانی

اين روزها در کوچه و خيابان، در اداره و مدرسه و در جمع های مردم آمريکا اگر سخنی از ايران شود، حتما ابراز تاسف و تاثری هم برای «ندا» و اشاره ای به قتل به شدت فجيع او می شود. برای مردمی که هاليوود را دارند، با انبوهی از فيلم هايي با صحنه هايي تاثرانگيز، و رسانه هايي آزاد دارند برای پخش دایم تصويرهای جنگ، تظاهرات، تيراندازی و کشتار، اين ابراز تاثر شايد عجيب به نظر بيايد. اما می بينيم که تقريباً در هيچ کجا از جهان، حتی در کشورهايي که با پول های مرحمتی حکومت ايران تغذيه می کنند، نيست که در رسانه ای نام و عکسی از ندا سلطانی نباشد؛ دختر جوانی که به دست ماموران حکومت ايران کشته شد.

به راستی اين توجه گسترده ی مردم جهان به ندا از چيست؟ آيا اگر ندا چون يکی از زنان و دخترانی که در خيابان های جهان به دست ولگردان کشته می شوند و عکس هاي فجيع صحنه ی مرگشان، در رسانه ای منتشر می شود، جان خود را از دست داده بود اين گونه واکنش مردم جهان را برمی انگيخت؟ حتی، آيا اگر ندا در يکی از زندان های کشورهای ديکتاتور زده به دست مامورانی شکنجه و اعدام می شد و عکس مرگ و اعدام و حتی شکنجه ی او را جايي منتشر می کردند (که می کنند) اين واکنش را برمی انگيخت؟ يا اگر ندا يکی  از کسانی بود که در جنگ های وحشيانه ی مختلفی که در گوشه و کنار دنيا ادامه دارند کشته می شد چنين واکنشی را برمی انگيخت؟

بله، همه ی آن قتل ها البته که واکنش برانگيخته و برمی انگيزند، چرا که همه ی آن ها می توانند وحدان های بيدار و قلب های انساندوست مردم متمدن جهان را به درد آورند؛ ولی چرا اين يکی چنين همگانی و گسترده توجه و تاثر برانگيخته است؟

به نظر من، آن چه که ندا را از همه ی زنان قربانی و قربانيان ديگر کشورهای ديکتاتوری ممتاز و مجزا می کند آن است که او يک تن نيست، نمادی است از 35 ميليون زن، که در کشوری سخت زن ستيز، به خاطر آزادی جان باخته است. مرگ ندا مرگ احتمالی سی و پنج ميليون زنی را به نمايش می گذارد که سی سال است «تو سری» خورده اند، شکنجه شده اند، تحقير شده اند، و به خيابان آمده اند تا برای  آزادی بميرند.

آخرين نگاه ندا، که قلب ميليون ها ميليون انسان را در سراسر جهان تکان داده است، نگاه انتظار سی و پنج ميليون زن ايرانی از جهان است برای پشتيبانی از خواست طبيعی و سالم و انسانی شان؛ خواستی برای تغيير و برابری.

و می بينيم که آن نگاه غروب کننده در خون کار خود را کرده است و اکنون مردم جهان با صدای رسا به پاسخگویی آن برخاسته اند. به قول تلويزيون الجزيره، «يک گلوله ندا را کشت و اکنون اين ندا است که می تواند حکومت اسلامی ايران را بکشد». همانگونه که سال هاست مردمانی گفته اند که: «عاقبت اين نيروی آزادی خواهی زن ايرانی است که حکومت اسلامی را برکنار می کند»

23 جون 2009

sh@shokoohmirzadegi.com