Shokooh Mirzadegi

ميراث فرهنگي و طبيعی

شکوه میرزادگی

22 فروردين 1388  11 آوريل 2009 

بازگشت به صفحه اصلی

قصه

شعر

مقاله

يادداشت

  نگاه يک زن

مطالب  ديداری

مطالب  شنيداری

مرکز  اسناد  زنان

نامه های سرگشاده

کتاب های در اينترنت

کتاب های منتشر شده

کتاب های در دست انتشار

*****

 تماس

 شرح حال

آلبوم عکس

English Section

 

 

 

   

 

 

 

 

 

 

 

Puyeshgaraan

 

 

 

 

 

احمدی نژاد خوب بود اما اطرافيانش...!

سال های سال است که من فکر می کنم نوشتن نامه به مقامات کشورهايي که خود ناقض حقوق بشر هستند عمل درستی نيست. ؛ فارغ از اينکه اين «حقوق» در ارتباط با هر موردی که می خواهد باشد ـ از مقابله با شکنجه و اعدام و زندان سياسی و عقيدتی گرفته تا مبارزه برای به دست آوردن آزادی انتخابات و آزادی بيان و تا حفظ ميراث های فرهنگی و طبيعی يک ملت. منظورم نامه نوشتن کسانی است که در خارج از کشورشان زندگی می کنند، چه به عنوان فعالين حقوق بشر و چه به عنوان  اپوزيسيون های سياسی يا فرهنگی. من اين عمل را به خصوص در ارتباط با سرزمين خودمان واقعا نوعی نقض غرض می دانم. چگونه می شود از کسانی که خود نه تنها اين حقوق را نقض می کنند بلکه آن را به عنوان حقوق بشر قبول ندارند خواستار چنين چيزهايي شد. فکر می کنم که اين گونه نامه ها را بايد خطاب به موسسات و سازمان های جهانی نوشت تا هم اين سازمان ها و هم مردمان کشورهای ديگر با مسايلی که مردم ما گرفتار آنند آشنا شوند.

اما، در عين حال، فکر می کنم که مردمان زير سلطه ی چنين حکومت هايي در داخل کشورشان بايد به هر بهانه ای و برای هر مساله ای که در آن نقض حقوق ملی و بشری خودشان اتفاق می افتد مرتباً به مقامات نامه بنويسند.  اين نامه ها چون سندی از کج رفتاری های اين نوع حکومت ها باقی خواهند ماند و، همچنين، پويایی خستگی ناپذير مردم تحت ستم را به نمايش خواهند گذاشت. فردايي فلان رهبر و  آيت الله و فلان رييس جمهوری و فلان سفير و وزير نمی توانند بگويند که: «ما از اين حوادث بی خبر بوديم. ما نمی دانستيم. به ما گزارش نشده بود». و طرفدارانشان نيز نمی توانند بگويند: «احمدی نژاد خودش آدم خوبی بود اما اطرافيانش بد بودند».

به هر حال، و خوشبختانه، چند سالی است که مردم ما، به خصوص جوان ها، مرتب در ارتباط با مسايل مختلف به «مقامات بالا» نامه می نويسند و هر کدام از اين نامه ها حکم دادنامه ای را دارد که نشان می دهد که اين مقامات تا چه حد به سخن مردم توجه دارند، و آيا حتی يک بار در هفته نگاهی به نامه های رسيده و ستون شکايات نشريات داخلی می اندازند تا بدانند که مردم چه دردهايي دارند و چه خواست هايي.

از تازه ترين نامه هايي که در ايران، در جريان سفر احمدی نژاد به اصفهان، منتشر شده «نامه ی برخی از خبرنگاران علاقمند به ميراث فرهنگی به احمدی نژاد» است. در اين نامه، که در ارتباط با فجايع فرهنگی که در سال های اخير اتفاق افتاده نوشته شده، از ايشان خواسته اند تا فکری به حال ميراث ناب ملی و بشری  ما بکنند، و اين که اگر او بخواهد کاری برای اصفهان بکند بهتر است اول از همه دستور دهد که چند متر از آسمانخراش جهان نما را ـ که منظر ميدان نقش جهان اصفهان را خراب کرده و اعتراض يونسکوی بی سر و صدا را هم بلند کرده ـ کوتاه کنند!

(البته در آخرين لحطه هايي که اين مطلب را می نوشتم خبر دادند که گويا آقای رحيم مشايي گفته است که شش متر ديگر از جهان نما را کوتاه می کنند، که ما در اين چهار ساله از ايشان وعده و وعيد زياد شنيده ايم و بعد هم نه تنها ديگران برای آن وعده ها گوش و هوشی ندارند بلکه معمولاً خود رحيم مشاعی هم بعداً زير حرفش می زند).

در اين نامه به احمدی نژاد توصيه شده که، در عين حال، آن بخش های غيرقانونی مترو را (که ساخت شان بدون اعتنا به حکم دادسرا و مجوزی که آقای محمدعلی دادخواه برای قطع ساختمان آن گرفته) پر کنند و مثل مردمان متمدنی که تونل متروهايشان را دور از آثار تاريخی شان می کشند، کارشان را در جای ديگری ادامه دهند و کاری به کار اين آثار نداشته باشند. بقيه ی نامه هم تومار بلندی است از تخريب های فرهنگی و طبيعی.

اما آيا شما فکر می کنيد که رئيس دولت اسلامی جرأت دارد تا با غول های بساز و بفروشی در افتد که برج جهان نما می سازند و در نزديکی آثار تاريخی مرکز خريد به راه می اندازند و می خواهند که تونل مترو  هم درست از زير اين مراکز بگذرد؟  غول هایی که جيب شان با جيب برخی از اعضای با نفوذ شورای شهر و نيز نمايندگان و مسئولان مملکتی يکی است! و اين تازه در صورتی است که خيلی خوش بين باشيم و فکر کنيم که خود آقای «رئيس جمهور» حافظ منافع آنان نيست. که تجربه چنين نشان نداده و هر کجا تخريبی در راه بوده خود آقا نيز حضور داشته است.

sh@shokoohmirzadegi.com

 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin