Shokooh Mirzadegi

ميراث فرهنگي و طبيعی

شکوه میرزادگی

22 فروردين 1388  11 آوريل 2009 

بازگشت به صفحه اصلی

قصه

شعر

مقاله

يادداشت

  نگاه يک زن

مطالب  ديداری

مطالب  شنيداری

مرکز  اسناد  زنان

نامه های سرگشاده

کتاب های در اينترنت

کتاب های منتشر شده

کتاب های در دست انتشار

*****

 تماس

 شرح حال

آلبوم عکس

English Section

 

 

 

   

 

 

 

 

 

Puyeshgaraan

 

 

 

 

 

 

شهری در تصرف ويرانگران خودی

يادم می آيد که وقتی تازه مساله ی سد سيوند مطرح شده بود، يکی از کارمندان مطلع سازمان ميراث فرهنگی، که مثل اکثريتی از افراد اين سازمان، و برخلاف مسئولان رده بالاي آن، دل پر دردی از دست اعمال آقايان داشت، برايم نوشت: « ماجرا به اين سادگی که فکر می کنيد نيست. يعنی ماجرا فقط ساختن يک سد خاکی بی ارزش نيست که بشود گفت حالا از ادامه ساختش خودداری می کنند. مساله بر سر ميليون ها ميليون پولی است که بايد رد و بدل شود ـ هم بابت پيمان کارهايي که گنده ترهاشان سر از بسيج در می آورند و قرار است بابت اين سدسازی ابلهانه حساب هاشان پر شود و هم، مهمتر از آن، بابت آن آثار تاريخی که آنها را ده يازده سال است همين طور از زير خاک در آورده و به خارج برده اند که ارزش مادی آنها نيز کمتر از ميليون ها ميليون نيست». 

از آن روز تاکنون، که نزديک به پنج سال می شود، من تقريباً به بيشتر نقاطی که نخست در آنها جاده و هتل و سد و پل زده اند و مدتی بعد سر و صدايش درآمده که يکی از محوطه های باستانی يا تاريخی بوده دقيق شده و هر روز بيشتر از پيش دريافته ام که، درست همانگونه که آن شخص مطلع گفته بود، «ماجرا به اين سادگی ها هم نيست که فکر می کنيم». در پشت همه ی اين جاده ها، هتل ها، پل ها و سدها، مترو ها، برج ها و حتی لوله کشی های آب و کابل کشی های برق و... مسايل و حساب و کتاب هايي است که به راحتی به فکر همه نمی رسد و يا از ديده ها پنهان است.

اما اکنون، پس از پنج سال تلاش همه ی دوستداران ميراث فرهنگی ايران، کاملاً  روشن شده که ماجرای چپاول ميراث فرهنگی و تاريخی مردم ايران يک واقعيت ترديدناپذير بوده و يکی دو تا و ده تا و بيست تا مورد هم نيست، و در هر گوشه ای از آن سرزمين بصورت روزمره اتفاق می افتد. 

يکی از موارد، موضوع «رامهرمز» است که اين روزها داستانش بر سر زبان هاست. رامهرمز يکی از شهرستان های استان خوزستان و در شمال شرقی آن قرار دارد و، مثل بيشتر نقاط خوزستان، انباشته از آثار تاريخی است ـ به طوری که حدود 200 تا 250 تپه باستاني متعلق به دوره هاي ايلامي و هخامنشی در آن وجود دارد که اگر حکومتی دلسوز در آن سرزمين بکار مشغول بود می توانست با بيرون کشيدن اصولی و صحيح بناها و آثار خفته در دل آن ها و به نمايش گذاشتن شان برای گردشگران داخلی و خارجی، علاوه بر ايجاد کار و رفاه برای مردم آن منطقه درآمد سرشاری را نصيب کشور کند. اما، متأسفانه، چنين نيست و من در اين جا فقط چند مورد از اين گنجينه های ملی و بشری فقط  اين شهر را که يا ويران شده و يا در حال ويرانی اند و چندين سال است که بوسيله گروهی موسوم به «حفاران غير مجاز!» بصورتی بی وقفه چپاول می شوند برايتان ذکر می کنم.

«قلعه داو دختر»، فقط در سال 83 نه بار مورد سرقت قرار گرفت. اين قلعه از دوران ساسانی مانده است، به معماری قلعه های روميان در کنار دريای مديترانه شباهت دارد، دارای استحکامات دفاعی، تونل های زيرزمينی، و مخفی گاه های جالب بوده و از نظر باستانشناسی بسيار با اهميت است.  بيشتر حفاری هایی که در اين قلعه صورت گرفته «غيرمجاز» اعلام شده اند!  شش مورد  از اين حفاری های غير مجاز روی بام قلعه صورت گرفته است. يعنی دزدان بر بلندای قابل ديد به راحتی و مدت ها کار کرده اند و کلی اثر باستانی را با خود برده اند. از سال 85 کارخانه گچ هم به حفاران غير مجاز اضافه شده و اين بار انفجارهاي پي در پي كارخانه ی گچ، اين قلعه را  با خطر نابودي روبرو كرده است. اين انفجارها علاوه بر خطراتي كه براي اين قلعه تاريخي دارند، مشكلات زيست محيطي بسياري را هم براي ساكنان شهر بوجود آورده‌ و هوای آن منطقه را آلوده کرده اند. اما، درکنار همه ی تلاش های مردم، کارخانه دارها کار خودشان را ادامه داده اند و سازمان ميراث هم هر چند صباحی چيزی گفته ولی بی اقدام جدی کاری بکار حفاران و کارخانه داران نداشته است.

«تل برمی»، تپه ی باستانی ديگری است، از مهمترين تپه هاي به جاي مانده از دوران ايلامی نو است،  كه در سال 1347 در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده. اين تپه باستاني در سال هاي جنگ به وسيله مهاجرين جنگي رامهرمز اشغال شد. پس از جنگ اين افراد خانه هاي خود را به بوميان اين منطقه فروخته و خانواده هاي بومي منطقه نيز يك زندگي شهري را بر روي تپه بنا كرده اند. در عين حال، از چند سال پيش تاكنون، اين ساكنين «تل برمي» به ارزش تپه ی باستاني مزبور پي برده و از طريق حفاری و به دست آوردن اشيای باستانی و فروختن آن منبع درآمدی برای خود تعبطه کرده اند. علاوه بر اهالی، کسان ديگری هم به انواع و اقسام بهانه ها به آنجا می آيند و دست به حفاری می زنند. در اين مورد مشهورترين داستان به گروه اعزامی شرکت گاز مربوط می شود که، به عنوان لوله کشی گاز، بخش های بزرگی از اين تپه را حفاری  و تخريب کرده اند و حتی وقتی، بر اثر اعتراض دوستداران ميراث فرهنگی، لوله کش ها مورد تعقيب قرار گرفتند و قاضی دادگاه شهر دستور توقف کار آنها را صادر کرد، گروه مزبور با بی اعتنایی تمام همچنان به عمليات خود ادامه دادند. آنگاه کار به صدور حکم بازداشت برای پيمانکار و حتی بخشدار ـ که در اين ماجرا نقش داشتند ـ کشيده شد ولی هيچ اتفاق مؤثری نيافتاد و اين تپه، با اين که زير نظر سازمان ميراث فرهنگی است، همچنان رو به ويرانی کامل دارد.

«سد باستانی رامهرمز»، سه سال پيش در شمال شرقی اين شهر کشف شد. اين سد با اين که گفته می شود متعلق به دوران ساسانيان است همچنان کارآيي خود را تا زمان کشف حفظ کرده بود. ولی در حال حاضر معلوم نيست که چه وضعيتی دارد. اهالی آنجا می گويند که در اطراف اين سد جا به جا محل تخريب و حفاری ديده می شود.

 

«سد جره» اثر باستانی ديگری است که در رامهرمز گرفتار ويرانی شده. اين سد که تقريباً سالم به دوران ما رسيده بود متعلق به 1700 سال پيش و دوره ی ساسانيان است. دليل ويران شدن اين سد نيز ساختن يک سد تازه، درست در نزديکی آن، بوده است. البته «قرار بوده» که همزمان با ساختن سد جديد  برای نجات سد کهن نيز «اقدامات لازم صورت گيرد» اما گويا کسی نتوانسته اين «اقدامات لازم» را تعریف کرده و به اجرا بگذارد.

 

 محوطه 2500 ساله ی «جويجی» بوسعت 300 هکتار در معرض عمليات خاکبرداري شرکت آب و فاضلاب خوزستان قرار گرفته و اين عمليات به کشف 500 قطعه طلاي هخامنشي انجاميده است. کشف قطعات طلا توسط شرکت پيمانکار "وشاق" و به وسيله بيل هاي مکانيکي انجام شده و، علاوه بر قطعات طلا، قطعات بسيار زياد سفال نيز کشف شده و خبر اين اکتشافات خيل عظيمي از مردم را به اين منطقه کشانده است. با توجه به تاريخي بودن اين منطقه، اداره ميراث فرهنگي رامهرمز عمليات خاکبرداري شرکت آب و فاضلاب را متوقف کرده بود، اما اين شرکت پس از چند روز دوباره فعاليت خويش را آغاز کرد که به اين کشف کشيده شد. در اين مورد نيز باز «حفاران غير مجاز!» در روز روشن به آنجا هجوم آوردند. در اين ميان سازمان ميراث فرهنگي اعلام كرد که تمامي آنچه که به وسيله ی حفاران غير مجاز برده شده بود،  برگردانده شده و چند نفر هم دستگير شده اند. اما هنوز هيچ کس به درستی نمی داند که اين گنجينه چه چيزهايی با خود داشته و چه چيزهايي از آن برده شده و چه چيزهايی برگردانده شده است. هنگامی که خبرنگاران رسانه ها کوشيدند تا که بدانند تعداد اشيای کشف شده چقدر بوده است، هيچ کسی در سازمان ميراث پاسخ آن ها را نمی داد؛ گويي که اين اشيا همه ميراث پدری آن هاست و ربطی به مردم ندارد. اکنون محوطه باستانی جويجی در رامهرمز مدت هاست که به حال خود رها شده و غارتگران اموال تاريخی مردم به راحتی و آسانی در آن در حال حفاری و دزدی هستند.

در عين حال، سال گذشته سال کشف گنجيه های برزگ ديگری در رامهرمز بود؛ گنجينه های متعلق به دو زن،   مقبره ی دو شاهزاده ايلامی، و دو کاخ هخامنشی با کتيبه هايي به خط ميخی، آن هم وقتی که يک جاده را از ميان آن می گذراندند! محل اين کشفيات تپه ای باستانی بود که باستانشنان، قبل از شروع عمليات جاده سازی، اعلام کرده بودند بودند که محوطه ای باستانی و با ارزش است. اما سازمان ميراث به جای انجام کاوش های باستانشناسی اجازه جاده سازی در آن را صادر کرد. گويا از نظر گردانندگان اين سازمان حفاری با بولدوزر در محوطه ی های باستانی هم ارزان تر و هم پر سود تر است!

 

اکنون، در آغاز سالی نو، غارت و تخريب در محوطه های باستانی رامهرمز شدت گرفته است. بيش از 20 محوطه ی باستانی به دليل احداث کانال آبرسانی سدهای «زيره زرد» و «رامهرمز»، و همچنين فعاليت های مدام لوله کش ها و شرکت گازی ها و انواع و اقسام «خدمات ديگر» در معرض ويرانی کامل اند. و در کنار آنها «حفاران غير مجاز!» نيز با وسايل آخرين مدل خود، در روز روشن و مقابل چشم همه، به کار غير مجاز، شرافتمندانه شان ادامه می دهند.

در اين ميان مردم و گروه های فرهنگدوست شهر نيز، که کم نيستند،  فرياد می کشند، اعلاميه می دهند بی آنکه سازمان ميراث آقای رحيم مشايي و شعبه ی آن در خوزستان و رامهرز پاسخی به آن ها بدهند. به راستی هم که کار، بقول آن شخص مطلع، «به اين آسانی ها هم که فکر می کنيم نيست!»

 

sh@shokoohmirzadegi.com