خرد
چشم جان است، چون بنگری
تو
بی چشم، شادان جهان نسپری
تهاجم به فرهنگ و ثروت يک روستای تاريخی
چند تن از دانشجويان رشته باستانشناسی که اخيراً ديداری پژوهشی از
«ميمند» داشته اند، طی نامه ای به کميته ی نجات پاسارگاد از فاجعه ای
خبر داده اند که در اين روستا رخ داده است. ميمند روستايي باستانی در
استان کرمان است که، به اعتقاد پژوهشگران، از اولين سکونت گاه های بشری
بشمار می رود و تاريخی 12 هزار ساله دارد. مردمان اين روستا از
معتقدان به آيين «مهر» بوده اند؛ آیينی که هزاران سال قبل از ظهور
زرتشت وجود داشته است. مردمان اين روستا در غار مانندهايي در دل کوه و
صخره ها زندگی می کنند؛ غارهايي که هزاران سال از عمرشان می گذرد. اين
مردم از گذشته های دور تا اکنون، با اتکا به دام داری و کشاروزی،
خودکفا بوده و با صدور فرش و گليم که در توليدشان مهارت دارند، روزگار
می گذرانند.
پژوهشگران در مورد چگونگی و چرایی زندگی روستاييان در اين غارها نظرات
متفاوتی ارائه داده اند. برخی می گويند که چون از ديد معتقدان به مهر،
کوه مظهر پايداری و استقامت شناخته می شد، اجداد اين مردم هم از ابتدا،
يعنی از هزاران سال پيش، خانه هاشان را در دل کوه می ساخته اند. اما
برخی از پژوهشگران ديگر معتقدند که اين غارها در ابتدا، و قبل از حمله
ی اعراب به ايران، عبادتگاه و يا محل دفن مردگان بوده است. پس از حمله
ی اعراب، مردمی که نمی خواستند مذهب خود را عوض کنند، و يا قدرت جنگيدن
با مهاجمين را نداشتند، از ترس کشتار دشمنان به اين کوه ها پناهنده شده
و نوعی زندگی پنهانی را در عبادتگاه ها و آرامگاه ها آغاز کرده اند و،
از آنجا که اين نوع زندگی به درازا کشيده است، ارتباط آن ها با ديگر
نقاط قطع شده و ادامه ی زندگی آنها، تا اوايل قرن گذشته، در انزوا
گذشته است.
يکی از دلايل اين نظريه ی اخير آن است که مردم ميمند دارای زبانی قديمی
و دست نخورده اند، چرا که به علت زيستن در پناهگاه ها و داشتن زندگی
پنهانی، در دوران پيدايش تغييرات گسترده ی ناشی از ورود اعراب به
ايران، زبان و فرهنگ و شيوه ی زندگی شان و مذهب اين مردم دست نخورده
باقی مانده است. چندی پيش، عده ای از زبان شناسان که به اين ده رفته
بودند متوجه می شوند که اين مردم هنوز از واژه های پهلوی ـ ساسانی، که
قبل از حمله ی اعراب به ايران رايج بوده استفاده می کنند و همين قرينه
نشان می دهد که پای اعراب به روستای ميمند نرسيده بوده است. در سال
1382، سيد حسين مرعشي، رئيس وقت سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، در يکی
از مصاحبه هايش، در مورد مردم ميمند گفته است که: «در تمام روستاهاي
ايران حداقل يك سيد وجود دارد كه نشان دهنده ی حضور اعراب است، اما در
ميمند هيچ سيدي نداريم».
اما نکته ی بسيار دردناک اين است که اين روستا ـ که تا زمان انقلاب به
عنوان يک «روستای باستانی» شناخته و حفظ شده بود و در سال های اول
انقلاب نيز همچنان شکل تاريخی خويش را داشت، و در واقع محلی بود برای
ديدارهای توريستی از يک سو و پژوهش های باستانشاسی و مردم شناسی از سوی
ديگر ـ به ناگهان مورد توجه سوداگران و قاچاقچيان آثار باستانی قرار
گرفت و هجوم حفاران «غيرمجاز!» برای غارت ميراث تاريخی که ثروت بزرگی
در اين روستا است، شروع شد.
به خصوص در سال های اخير، سازمان ميراث فرهنگی و دولت احمدی نژاد نيز
نه تنها مانعی برای اين سوداگران بوجود نياورده اند بلکه حتی به نوعی
به اين غارت تازه ی مادی و معنوی کمک نيز کرده اند. دولت با ساختن
مسجد، در همان غارها، و اعمال زور و تطميع برای کشاندن مردمانی که
مذهبی ديگر دارند به اين مسجد و شنيدن سخنان آخوندهايي که در جايي ديگر
زندگی می کنند ولی برای «هدايت مردم» به اين منطقه رفت و آمد دارند، هم
شکل تاريخی اين روستا را بر هم زده است، هم فرهنگ و مذهب اهالی آن را
مورد تهاجم قرار داده است. گفته می شود که برخی از اهالی برای اين که
بتوانند زندگی عادی خودشان را بکنند، به ناچار و از سر ترس، مذهب
«مهری» خود را پنهان می کنند.
آن عده از دانشجويان باستانشناسی که زندگی اين مردم را ديده اند، از
اين بابت اظهار نگرانی کرده اند که، علاوه بر اين تهاجم فرهنگی، هجوم
حفاران ظاهراً «غير مجاز» و قاچاقچيان آثار باستانی، اين دهکده ی
استثنايي را به ويرانه ای تبديل می کند. حضور روزافزون سوداگران در اين
دهکده علاوه بر اين که شيوه ی زندگی اين مردم را (که به قول خودشان از
نظر اقتصادی روز بد تر شده) تغيير داده است بلکه مجموعه ای را که از
لحاظ مطالعات مربوط به زبان و مذهب و فرهنگ باستانی ايران مورد توجه
زبان شناسان، تاريخ شناسان و جامعه شناسان است کلاً در خطر نابودی قرار
داده است
16مه
2008
sh@shokoohmirzadegi.com
|