خرد
چشم جان است، چون بنگری
تو
بی چشم، شادان جهان نسپری
پايان نفت و آفرينش زمين سالم
آقای بان کی مون، دبيرکل سازمان ملل متحد،
رور دوشنبه ی گذشته، يعنی چهل و هشت ساعت قبل از اين که رياست جمهوری
آقای احمدی نژاد را به رسميت بشناسد، در سخنرانی افتتاحيه ی خود در
گردهمآیی «فدراسيون جهانی انجمن های ملل متحد»(1) در کره جنوبی از سه
مساله مهم نام بردند
و حل آن ها را نيازمند کوششی دسته جمعی به وسيله ی خانواده بشری
دانستند: جلوگيری از تغيير بيشتر آب و هوا، جلوگيری از توسعه ی سلاح
هسته ای، و تلاش برای گسترش حقوق بشر در جهان.
جالب است که می بينيم، در هر سه ی اين موارد
حياتی، آقای احمدی نژاد و حکومت موجود در ايران همواره در جهت عکس تلاش
های بشری عمل کرده اند و من اين هفته قصد دارم اندکی در مورد اولين اين
موارد مهم و حياتی، يعنی جلوگيری از تغييرات جوی يا آب و هوايي، که از
ديد کارشناسان در رأس مشکلات بشری است مطالبی را توضيح دهم؛ چرا که
مردمان ما از هر چيز ديگری بی خبر باشند از ماجرای هسته ای (که حکومت
اسلامی می گويد برای دسترسی به سلاح اتمی نيست وبه انرژی برق مربوط می
شود و به هر بهانه ای هم برايش تظاهرات «حق مسلم» راه می اندازد) و
حقوق بشر (که هفتاد ميليون مردم ايران هر روز و هر ساعت به نوعی شاهد
نقض آن هستند) به خوبی آشنايند.
آن چه، به خاطر اخطار دانشمندان محيط زيست،
آقای پان موکی را بر آن داشته تا مردم جهان را به تلاشی همگانی برای
جلوگيری از تغييرات آب و هوايي فرابخوانند، آن است که ميانگين دمای
زمين، به خاطر فعاليت های حساب نشده و کنترل نشده ی انسان بر روی اين
کره ی زندگی ساز، به سرعت بالا می رود؛ يعنی، در طول صد سال گذشته زمين
5/0 درجه ی سانتی گراد گرم تر شده است که اين مقدار گرم شدن کاملاً غير
طبيعی و نگران کننده است. کارشناسان اين رشته معتقدند که فعاليت های
صنعتی، بی توجهی به محيط زيست، و استفاده از سوخت فسيلی زمين زيبای ما
را گرفتار چنين مشکل اساسی و حياتی کرده است.
همين کارشناسان می گويند که به دليل همين گرم
شدن تدريجی (و سريع) محيط زيست است که آب و هوای زمين کاملاً تغيير
کرده است و ما هر روز شاهد توفان های دريايي، باران های غير عادی، کاهش
سطح آب درياچه ها و مشکلات ديگر طبيعی هستيم که در گوشه و کنار جهان
اتفاق می افتند. عده ای از دانشمندان حتی معتقدند که خشونت هایی
غيرعادی که در جای جای زمين ما اتفاق می افتد نيز می توانند ناشی از
همين تغييرات باشند. دو سال پيش، تعدادی از ژنرال های ارتش آمریکا که
در مرکز امنیتی اين کشور کار می کنند، طی گزارشی تأثیر تغییرات جوی بر
امنیت ملی کشورها را تایید کرده و گفتند که گسترش خشونت در مناطق بی
ثبات می تواند در اثر کاهش یکی از منابع حیاتی باشد. البته اين
دانشمندان حتماً هنوز قادر نشده اند که بدانند آيا «خشونت های فراتر از
غير عادی!» هم که در کشورهايي مثل کشور ما و به وسيله حکومت ها اتفاق
می افتند دليل زيست محيطی دارد؟ و اگر چنين است چرا مردمان ما، که
بيشتر از حکومتی ها از محيط زيست بد و فقر آب و خاک پاک صدمه می بييند،
اين همه آرام اند و خوشبختانه سهمی از خشونت حکومتی ها ندارند ؟ نمی
دانم، زيست محيطی ها شايد همين تضاد را هم نتيجه ی تغييرات دمای زمين
بدانند! به هر روی، برويم و ببينيم که اين بلايي که زندگی و جان و روان
گياه و حيوان و انسان و خاک را به خطر انداخته است چيست.
بالارفتن دمای زمين و اثرات آن
بالا رفتن دمای زمين غير از اين که وضعيت
هوای شهرها را به طور غير طبيعی به هم می ريزد (بدين معنی که مناطق
خشک و گرم ، سرد و مرطوب شده و يا، برعکس، سبب بروز سيل و توفان و
زلزله و غيره می شود)، در عين حال، در بخش هايي از زمين، که قبلاً جزو
سرزمين های معتدل بوده اند، بيماری های مرگ آور ناشی از گرمازدگی و رشد
ويروس ها و میکرب ها شايع شده و بچه ها و افراد سالمند را (به خصوص در
مناطق فقير که امکان مبارزه با گرما و بيماری ها را ندارند) در معرض
بيماری و مرگ قرار می دهند و محيط زيست طبيعی نيز، به دليل کم آبی و
خشک سالی، فضا را سخت تر و کشنده تر می کند.
همين طور، در مناطقی که کنار دريا قرار
دارند، به دليل ذوب شدن يخ های مناطق قطبی در اثر افزايش دمای هوا، سطح
آب بالا می آيد و زندگی مردمان اطراف درياها و جزيره ها را در خطر
نابودی قرار داده و زمين های قابل کشت و آب های شيرين را از بين می
برند.
البته بايد توجه داشت که گرم شدن تدريجی
وطبيعی زمين که در پی آخرين دوران يخبندان زمين همواره ادامه داشته، به
انسان ها و حيوانات و حتی گياهان و طبيعت اجازه می دهد که خود را با
شرايط جديد تطبيق دهند. اما اکنون، بنا بر نظر دانشمندان محيط زيست،
بخاطر شتاب گرفتن اين روند طبيعی به دست انسان ها، وضعيت به مرحله ی
خطرناکی رسيده است و طبعاً اثرات آن هم روز برور ويران کننده تر می
شود.
دلايل بالا رفتن دمای زمين چيست؟
دانشمندان دلايل بالا رفتن دمای زمين را
افزايش ميزان گاز هایی که «گلخانه ای» خوانده می شوند در جو زمين می
دانند. اين گازها بيشتر از سوخت های فسيلی يعنی نفت و گاز و زغال سنگ
به دست می آيند.
کارشناسان معتقدند که اين گازها، و تخريب های محيط زيست ناشی از آنها،
زمين را گرفتار بحران تغييرات جوی می کند. گزارش هايي که آژانس محافظت
از محيط زيست در آمريکا و در سال 2007 انتشار داد، يک بار ديگر خطر
گازهای گلخانه ای در جهان را، که بر روی محيط زيست و سلامت و حتی
امنيت ملی اثر می گذارند، مورد تاکيد قرار دادند. در اين گزارش ها، که
با مستندات علمی مفصلی همراه اند، شش گاز گلخانه ای، که برای زندگی روی
زمين خطری جدی به حساب می آيند،به اين گونه معرفی شده اند: گازهای دی
اکسید کربن، متان، اکسید نیتروس، هیدرو فلورو کربن، پری فلوروکربن و
هگزو فلوراید سولفور.
دانشمندان معتقدند که ميزان تمرکز اين گازها
در جو زمين به سطحی بی سابقه رسيده و می تواند در نهایت به افزایش دما
و تغییرات جوی ناشی از آن منتهی شده و زمين و زندگی زمين يان را به خطر
بياندازد.
در واقع ميزان اين گازها که به آن ها گاز
گلخانه ای می گويند، در جو زمين، از دوران انقلاب صنعتی و اختراع ماشين
افزايش يافته و تأثير مخرب شان آغاز شده است؛ يعنی، در طی اين مدت
ميزان اين گازها در جو زمين از حدود 270 واحد، که شکل طبيعی و معتدل آن
است، به حدود 367 واحد، که شکل مخرب آن بشمار می رود، رسيده است.
چرا به اين گازها گلخانهاي ميگويند؟
دليل اين نام گذاری، به زبان ساده، تشابه آن
با روندی است که در گلخانه هايي که مردمان در شهرهای خود می سازند وجود
دارد. در هر گلخانه، به خاطر محصور بودن آن با شيشه، هوای گرمی که از
طريق شيشه ها به داخل منتقل می شود در برخورد با رطوبتی که از گياهان و
گل ها و زمين بر می خيزد، توليد بخار می کند. مقداری از اين رطوبت و
بخار برای گياهان مفيد است اما اگر ساختمان گلخانه چنان باشد که مازاد
رطوبت نتواند از گلخانه خارج شود، اي امر به طور قطع گياهان را نابود
می کند.
جو زمين هم يک غشای شيشه مانند بر گرد زمين
کشيده و آن را تبديل به يک گلخانه ی عظيم کرده است که در آن انواع
گازها، از جمله گازهایی که ازديادشان موجب بروز خطرات می شود، وجود
دارند. نور خورشيد، پس از عبور از اين غشای گلخانهاي وارد بخش زيرين
جو زمين ميشود و زماني كه به سطح زمين ميرسد مقداري از انرژي گرمايي
آن توسط خاك، آب و ساير موجودات جذب ميشود؛ و مقداري هم در جو زمين
باقی مانده و به قشرهای بالایی جو برميگردد. حال اگر مقدار گازهاي
گلخانهاي در جو زمين از حد طبيعي بالاتر باشد، عمل صعود انرژی گرمايی
مازاد به اقشار بالایی مشکل تر شده و، در نتيجه، جو زمين گرم تر ميشود
و به دنبال آن دماي كره ی زمين بالا ميرود. در واقع، گلخانه ی عظيم
زمين نيز وقتی می تواند موجودات زنده اش را (که انسان و حيوان و گياه و
به طور کلی طبيعت زمين باشد) حفظ کند که گرمای آن در حدی مطلوب باشد.
به اين ترتيب، هر انسانی در سرتاسر جهان، می تواند و موظف است که
در مراقبت از جنگل و کوه و رود و دريا و خاک و به طور کلی
حفظ
طبيعت
و کم کردن توليد گازهایی که اين گلخانه را تبديل به قتلگاه می کند موثر
باشد. اين کار چندان مشکلی نيست و می توان با خودداری از اصراف در
وسايل الکتريکی چون تلويزيون و کامپیوتر و کولر و شوفاژ گرفته تا
استفاده ی غیر ضروری از وسايلی چون اتومبيل و هواپيما و قطار و غيره به
حفظ محيط زيست کمک کرد.
سرزمين ما و گازهای گلخانه ای
حال به سرزمين خود بپردازيم؛ سرزمينی که صدها
کارخانه ی دولتی و خصوصی نه تنها با سوخت فسيلی کار می کنند بلکه حتی
از استانداردهايي که برای کنترل ميزان گاز فرستاده شده به جو وجود
دارند نيز استفاده نمی کنند و بی هيچ خيال و نگرانی در مورد زندگی
مردمان، و فقط به خاطر سودجويي، گازهای مرگ زا را در شهرها و بين
مردمان پراکنده و به جو زمين می فرستند. چنين است که، بر اساس آخرين
گزارش دولتی ايران که آن هم در سال 1994 منتشر شده، ميزان گازهای
گلخانه ای توليد شده توسط ايران سالانه 350 ميليون تن اعلام شده که، به
گفته ی پايگاه آگاهی رسانی محييط زيست ايران، اين مقدار «امروز به 420
تن در سال رسيده است». يعنی، حکومت ما، با بی اعتنایی به لزوم کنترل
توليد اين گازها، در اين نوع کشتار آدميان و حيوانات و گياهان، جزو
«اولين ها» است و در عرض دهسال گذشته توانسته است ما را به مقام
چهارمين کشور توليد کننده ی گازهای گلخانه ای برساند.
راه حل هایی برای پايان دوران نفت
پرسش اساسی در اين مورد آن است که آيا، بر
کنار از تلاش های مردمان مسئول و آگاه جهان برای جلوگيری از سرعت گرفتن
اين مشکل اساسی بشريت، راه های ديگری هم وجود دارد که دولت های متمدن
(مال خودمان را نمی گويم!) به آن انديشيده باشند؟ پاسخ مثبت است.
دانشمندان محيط زيست معتقدند که اگر بخواهيم افزايش دماي زمين را محدود
كنيم،بايد استفاده از انرژی هايي چون نفت و گاز و زغال سنگ بسرعت کاهش
يافته و استفاده از منابع غيرفسيلي از 4 تا 14 برابر ميزان فعلي افزايش
يابد، بطوری که تا پايان قرن حاضر حداقل سه چهارم انرژي مصرفي جهان از
ساير منابع غيرفسيلي تامين شود.
اقدامات لازم در اين راستا عبارتند از بدست
آوردن انرژِی برق از سدهای آبی، استفاده از عايق های حرارتی در همه ی
ساختمان ها، توليد وسايل نقليه ی کم مصرف و يا وسايل نقليه ای که با
انرژی خورشيدی کار می کنند، گرفتن انرژی از باد (که جديدترين راه گرفتن
انرژی به کمک پروانه هايي عظيم و در بخش هایي از مناطق بادخيز است) و
بالاخره استفاده از انرژی هسته ای (در کشورهايي که نخواهند از آن به
عنوان سلاح هسته ای استفاده کنند!)
مردمان هوشمند جهان در سال های اخير به شدت
در تلاش بوده و برآنند که از راه هایی انسان مدارانه و کم خطر به تحقق
اين امر مهم حياتی دست يابند. امری که آقای بان کی مون نيز به آن اشاره
کرده است و قصد دارد که در ماه دسامبر آينده دولت ها را به امضای
معاهده ی جديدی به نام «معاهده ی کپنهاگ» تشويق کند که آن ها را متعهد
می سازد تا با اقدامات خود، تا سال 2010 ميزان گازهای گلخانه ای جو
زمين را به ميزان قابل توجهی کاهش داده و به سلامت زمين و زمين يان کمک
کنند.
آيا پايان دوران سلطه ی سوخت های فسيلی و نفت
بر قلمروی توليد انرژی در جهان سبب خواهد شد که ما نيز بتوانيم علاوه
بر داشتن محيط زيستی سالم هم از خطر جنگ نجات پيدا کنيم و هم به گسترش
حقوق بشر در سرزمين مان موفق شويم؟ پاسخ اين پرسش برای من چندان روشن
نيست.
1.
World Federation of U.N.
Associations
15
آگوست 2009
sh@shokoohmirzadegi.com
|